صفحه ۶۸۵

غلامرضا قدیری آمد به دیدن من گفت می‎خواهم بعضی جاها بروم، گفتم هیچ جا نمی خواهد بروی، بلند شو برو برنامه ریزی کنید شهریه امام را جور کنید که شهریه ایشان تعطیل نشود. همان وقتی هم که امام را بازداشت کردند من رفتم تهران آقای عسگراولادی و دیگران را دیدم، یک لیست از افراد بازاریها تهیه کردم و به آنها گفتم اگر می‎خواهید انقلاب محفوظ بماند الان شهریه امام باید پرداخت شود. خلاصه کیسه گدایی را برداشتیم این طرف و آن طرف رفتیم که شهریه امام تعطیل نشود، برای اینکه ایشان محور انقلاب بودند می‎خواستیم این علم پا برجا باشد، آن کسانی که در انقلاب بوده اند و راجع به مسائل شناخت دارند می‎دانند. حالا چه مساله ای پیش آمده، باید از دیگران که مصدر این کارها هستند سئوال کرد ؟! البته گفتم من آدمی نیستم که به دنبال مقام باشم و الابا توسل به این شیوه هایی که این آقایان عاقلانه می‎دانند خیلی خوب می‎توانستم موقعیت خودم را حفظ کنم؛ من هیچگاه مایل نبودم که وجود تبعی ظلی کسی باشم و شخصیت من وابسته به غیر باشد، در نامه امیرالمومنین (ع) به امام حسن (ع) می‎خوانیم: "لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا". شخصیتهای اعتباری نزد خدا هم بی ارزش است مگر اینکه مقدمه خدمت به اسلام و مردم باشد، "ان اکرمکم عندالله اتقیکم ".

من حساب همه کسانی را که در این جریان دست داشتند و این همه جوسازیهای ظالمانه یک طرفه را انجام دادند من البدو الی الختم به خدای بزرگ و روز جزا محول کرده ام؛ الحمدلله به حساب و کتاب و روز جزا اعتقاد دارم.

ناوبری کتاب