نامه 68/1/8 منسوب به امام
بعد هم نامه 1/8 ایشان به وسیله رسانه ها منتشر شد که لابد آقایان دیده اند؛ بعضی از آقایان میگفتند: "ما در جواب کسانی که به نامه 1/6 تمسک میکنند میگوییم آقای منتظری مصداق نامه 1/8 امام است نه نامه 1/6"؛ من به آنها گفتم: "به فرض که این هر دو نامه از امام باشد من نه مصداق نامه 1/6 هستم و نه مصداق نامه 1/8، شخصیت و هویت افراد به نامه های امام نیست، با اینکه من بیش از شما به امام ارادت دارم ولی این هویتهای اعتباری منتسب به غیر هیچ ارزش ندارد، هر کس خودش خودش است با خصلتهای ذاتی و اکتسابی که واجد است؛ منتظری در حد خودش فردی است مستقل و دارای فکر و نظر، و استاد برخی مسئولین بالای نظام و علمای حوزه علمیه قم و شهرستانها بوده است ".
منتظری -بحمد الله و منته - نه دین خود را از دست داده و نه عقل خود را و نه معلومات خود را؛ و معمرین حوزه علمیه قم همه به یاد دارند زمانی که مرحوم امام فقط چند شاگرد منظومه و اسفار داشتند من به همراه مرحوم شهید مطهری بودیم که ایشان را وارد صحنه فقه و اصول حوزه کردیم و به افراد معرفی میکردیم و در این رابطه با مخالفتها و استهزاء بسیاری از افراد مواجه شدیم؛ و هر چند من طبعا خوش ندارم کسی از من تعریف کند تا چه رسد به خودم، ولی هنگامی که یک بسیج عمومی ناجوانمردانه از ناحیه افراد و ارگانها و رسانه ها علیه من انجام شده و میشود اگر من سکوت کنم در حقیقت اعتراف به گناه است؛ مرحوم مدرس وقتی دیدند همه علیه او هماهنگ شده و میگویند: "زنده باد رضاخان، مرگ بر مدرس " ایشان خودشان گفتند: "زنده باد خودم ". من خودم در آن زمان در حوزه موقعیت داشتم، من یکی از مدرسین حوزه بودم، بعد هم در انقلاب فعالیتهایی داشتم هم زندان رفتم هم دفاع کردم هم برای آقای خمینی در زندان کتک خوردم، برای یک کلمه "آیت الله " که در بازجویی مینوشتم به من اعتراض میشد که چرا اسم آقای خمینی را با آیت الله مینویسی، مع ذلک ما این کارها را وظیفه خودمان میدانستیم، منتی هم بر هیچ کس نمی خواهم بگذارم. آن وقتی که من را به طبس تبعید کرده بودند مرحوم آقای حاج