آن تصمیمات چه بوده و چه کسانی تصمیم داشته اند، نمی دانم.
یکی از آقایان معروف به من گفت من اطلاع دارم که آقایان بالا میخواستند از شما اقرار بگیرند که با منافقین همکاری داشته اید و شما را به این اتهام بازداشت و محاکمه و شاید اعدام نمایند تا خیالشان برای همیشه راحت شود؛ و در همان زمان در یکی از روزنامه ها خواندم که امام جمعه رفسنجان گفته بود چرا فلانی را بازداشت و محاکمه نمی کنید؛ و همچنین شنیدم گفته شده بود منتظری بینابین به ضرر ماست، یا باید رهبر در اختیار ما باشد و یا اصلا نباشد.
نامه 68/1/7 در پاسخ به نامه 1/6
س: همان گونه که اشاره فرمودید حضرتعالی با اصرار برخی از افراد در تاریخ 68/1/7 نامه ای را به حضرت امام نوشتید که از رسانه ها نیز پخش شد؛ لطفا بفرمایید مفاد آن نامه چه بود و آیا -چنانکه در رسانه ها اعلام شد- حضرتعالی در آن نامه رسما از قائم مقامی رهبری استعفا کردید؟
ج: من از باب اینکه امام استادم بوده اند با اینکه نامه 1/6 منسوب به ایشان تند بود روی همان اعتمادی که به دستگاه امام داشتم و با اصرار آقایان خیلی محترمانه نامه ای برای ایشان نوشتم، این نامه تقریبا پاسخ مطالبی بود که در نامه 1/6 آمده بود، و در آن نوشتم: "راجع به تعیین اینجانب به عنوان قائم مقام رهبری، خود من از اول جدا مخالف بودم؛ و با توجه به مشکلات زیاد و سنگینی بار مسئولیت، همان وقت به مجلس خبرگان نوشتم که تعیین اینجانب به مصلحت نبوده است و اکنون نیز عدم آمادگی خود را صریحا اعلام میکنم "، در آن شرایط من مایل نبودم چیزی بنویسم چون آن را حاکی از ضعف میدانستم ولی در مقابل اصرارهای زیاد و جلوگیری از وقوع فتنه ناچار شدم این تعبیرات را بنویسم، و معنای این جمله ها استعفاء نیست چون کسی به من مقام نداده بود تا بخواهم از آن استعفاء بدهم. هر چند من از اول هم به مقام علاقه نداشتم، این مقامها جز مسئولیت و گرفتاری برای انسان چه ارزشی دارد؟ ابن عباس میگوید بر امیرالمومنین (ع) در "ذی قار" وارد شدم در حالی که