پرده دری کنم و از آنان نام ببرم. وزارت اطلاعات هم در این بین نقش موثری را ایفا میکرد، از ناحیه مسئولین وزارت اطلاعات گزارشهای مختلفی به ایشان داده میشد که برخی از آنها حدسیات و تحلیلهای غلط و برخی اکاذیبی بود که به عنوان واقعیات به ایشان گزارش میشد، و ایشان گزارشهای آنان را وحی منزل میپنداشتند، چون خدماتی از آنان دیده بودند احتمال خلاف در گفته های آنان را نمی دادند. از طرف دیگر مرحوم امام فردی بودند که در برابر کارهایی که خلاف میپنداشتند نمی توانستند خونسرد و بی تفاوت باشند، به انقلاب اسلامی اعتقاد و علاقه مفرط داشتند و آن را همچون فرزند خود به حساب میآوردند و کوچکترین مخالفت و حتی انتقاد نسبت به آن را تحمل نمی کردند، در این اواخر هم در اثر سرطان مزمن کمتر بر اعصاب خویش مسلط بودند؛ آن مرحوم با اینکه با خدا و بی هوا بودند ولی معصوم نبودند، و غیر معصوم مخصوصا اگر نسبت به یک موضوع بمباران تبلیغاتی شود بسا تحت تاثیر تبلیغات غلط قرار میگیرد؛ بالاخره مجموع این عوامل سبب شده بود که ایشان نسبت به من که از صحنه بیت ایشان دور بودم یک حالت استثنایی و غیر عادی پیدا کرده بودند.
البته درباره نقش عوامل خارجی که سئوال کرده بودید، گرچه من آدمی نیستم که بخواهم در مسائل مختلف همه سرنخها را به خارج مرتبط کنم و به اصطلاح مدافع " تئوری توطئه " باشم، اما در این جریان بعید نمی دانم عوامل خارجی هم موثر بوده باشند؛ ظاهرا مساله برکنار کردن من از مدتها قبل مطرح بوده ولی من بی اطلاع بوده ام و شواهدی بر این امر گواه است، از جمله چنانکه در جریان مک فارلین به آن اشاره شد آقای قربانی فر به آقای امید گفته بود تصمیم دارند فلانی را برکنار کنند؛ نظیر همین مطلب را آقایان ایروانی و کیمیایی که از طرف مرکز جهانی علوم اسلامی به کشور سیرالئون رفته بودند نقل میکردند که در مراسم سالگرد انقلاب اسلامی بیست و دوم بهمن 1367 در مجلس جشنی که از طرف سفارت جمهوری اسلامی بر پا شده بود سفیر فلسطین در سیرالئون به ایشان میگوید: " بزودی آقای منتظری را از قائم مقامی برکنار میکنند "، و بعد از این سئوال که آیا تحلیل میکنید یا خبر دارید، سفیر فلسطین میگوید: "ما خبر دقیق داریم که بزودی این کار انجام خواهد گرفت ". جالب است بدانیم که همین آقای سفیر فلسطین چندی قبل از پذیرش قطعنامه