آدم خوبی است "؛ و در مورد مهندس بازرگان هم همه حمایتهای شدید امام را از ایشان به یاد داریم و اگر با ایشان مخالف بودند چرا ایشان را تعیین نمودند و یک کشور را در اختیار ایشان قرار دادند، و چرا دولت موقت را دولت امام زمان نامیدند؟! پس این گونه نبوده که ایشان از اول با آقای مهندس بازرگان یا آقای بنی صدر مخالف باشند. از طرف دیگر امامی را که چهل سال بود من میشناختم و با او معاشر بودم کسی نبود که به خود اجازه دهد مسلمانی را علنا تهمت زند، و با خدا همکاری نموده حکم قعر جهنم برای افراد صادر نماید و تهمتهای ناروا و شاخداری را که دیگران برای اغراض سیاسی خود به هم میبافند بازگو نماید. لحن نامه به قدری تند و مشتمل برخلاف واقع بود که با آن تقوا و روحیه عارفانه ای که چهل سال بود ما از ایشان شناخته بودیم هیچ گونه تناسب نداشت.
در این نامه به من نوشته شده: "در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید"! درحالی که: اولا: ایشان در بحث نماز جمعه از تحریر الوسیله -مساله 9- نوشته اند: "فمن توهم ان الدین منفک عن السیاسه فهو جاهل لم یعرف الاسلام و لا السیاسه " "هر کس توهم کند که دین از سیاست جداست او جاهل است، نه اسلام را شناخته و نه سیاست را". بنابر این اگر ایشان به کسی بنویسد در سیاست دخالت نکن بدین معناست که به کسی بگوید دین نداشته باش. چهارتا بچه سیوطی خوان ساکن یک مدرسه در قم با یک نام عوضی که روی آنان گذاشته اند حق دارند در سیاست دخالت کنند و حوزه علمیه قم را با عظمتی که داشت بازیچه سیاستهای غلط خود قرار دهند، و من که چهل سال است در متن سیاست هستم با همه سوابق مبارزاتی که دارم حق ندارم در سیاست دخالت کنم ؟! "ان هذا لشیی عجاب "!
و ثانیا: مگر ایشان چهل و هشت ساعت بعد از نامه 68/1/6 در نامه 1/8 که به نام ایشان از رسانه ها پخش شد ننوشتند: "همه میدانند که شما حاصل عمر من بوده اید و من به شما شدیدا علاقه مندم... شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظریات شما استفاده کنند"؛ آیا مقصود ایشان این بوده که نظام در شکیات و سهویات نماز از من استفاده کند؟! یا اینکه به مناسبت حکم و موضوع به دست میآید که مقصود استفاده نظام در مسائل مربوط به سیاست داخلی و خارجی کشور و مطابقت آنها با موازین اسلامی میباشد.