صفحه ۶۶۴

مانند بعضی دیگر از نامه ها، دیگران آن را -با اطلاع یا بدون اطلاع امام - نوشته اند؛ نظر حضرتعالی در این باره چیست ؟

ج: البته در این زمینه صحبت زیاد شده است و افراد مختلف در تایید یا تکذیب انتساب این نامه به امام نظرات خود را گفته اند؛ اما واقع مطلب این است که ما در اینکه دستخط این نامه -و همچنین برخی از نامه هایی که این اواخر به نام امام منتشر شد- از شخص امام باشد تردید داریم، آنها هم که اهل خط و خط شناس هستند تشخیص می‎دهند که این خط از امام نیست و متن آن هم با واقعیات جور درنمی آید و مضطرب است، ما اول احتمال این معنا را نمی دادیم -چون به دستگاه امام اعتماد داشتیم - ولی بعدا که دستخطاین نامه را با سایر دستخط های امام مقایسه کردند مشخص شد که خط نامه ‏1/6 که در اواخر عمر امام نوشته شده بسا خط امام نباشد (پیوست شماره 166)، و چنانکه چندین نفر به نقل از جمعی از خصیصین بیت امام گفتند، نامه یا به خط آقای حاج احمد آقاست و یا خط آقای رسولی؛ ولی آقای انصاری به عنوان نامه امام آورد و به من تحویل داد، البته ممکن است املای ایشان باشد،در این صورت با وصیتنامه صریح حضرت امام که مرقوم فرمودند تمام نامه ها و اعلامیه های من باید به خط و امضای من باشد چه باید کرد؟! و اگر املای ایشان باشد آن وقت در چه شرایطی بوده است که این مطالب را گفته اند با اینکه چهل و هشت ساعت بعد مطالبی را گفته اند که تقریبا مناقض با آن مطالب است، خدا می‎داند؟!

اشکال دیگری که به این نامه هست همان گونه که گفتم -گذشته از دستخط - اضطراب متن آن است؛ به عنوان مثال در این نامه آمده است که من از اول با نخست وزیری مهندس بازرگان و رئیس جمهوری بنی صدر مخالف بودم، در حالی که این حرف درست نیست و امام نه تنها با آنان مخالف نبودند بلکه از آنان حمایت هم می‎کردند؛ در همین اواخر کمتر از یک ماه به برکناری آقای بنی صدر مانده بود که من با امام ملاقات کردم، در این ملاقات من به ایشان گفتم: "شما چرا فرماندهی کل قوا را به آقای بنی صدر محول کردید؟" فرمودند: "پس به کی محول کنم ؟" گفتم: "خودتان به عهده بگیرید و یا اقلا به قوای ثلاث محول کنید"، ایشان فرمودند: "آقای بنی صدر

ناوبری کتاب