منظور من از پیام اخیر ایشان پیام به مهاجرین جنگ تحمیلی است که پخش شد و در آن اشاره ای به بیت من داشتند؛ و به نظر میرسد با وجود ذیل این نامه زمینه ای برای نامه 1/6 باقی نمی ماند اگر این نامه ازایشان باشد؛ و کافی بود ایشان محترمانه پیغام دهند که شما از این به بعد درهیچ کاری دخالت نکن و یا اینکه مرا بخواهند و این مطلب را شفاها بگویند، من بسیار خوشحال میشدم و اوقات خود را صرف امور علمی میکردم. من یک ساعت انس با کتاب را بر همه مقامات اعتباری دنیا ترجیح میدهم، الاان اقیم حقا او ادفع باطلا.
من نامه هایم را معمولا برای آقای محمدعلی انصاری میفرستادم که به امام بدهد اما این اواخر من سه چهارتا نامه به امام نوشتم که یکی از آنها نامه 68/1/4 و یکی نامه پنج صفحه ای مورخه 68/2/18 میباشد. (پیوست شماره 165)، و نامه پنج صفحه ای در حقیقت جواب رنجنامه احمد آقاست، این را من شنیدم که احمد آقا این اواخر ابراز تاسف میکرده که من نامه های اخیر فلانی را به امام نداده ام و از این جهت ابراز ناراحتی میکرده است، و ظاهرا این نامه ها را به امام نداده بودند چون در امام مسلما اثر میکرد و ایشان بر بسیاری از امور واقف میشدند.
این نکته را هم بگویم که من یک مرتبه به حاج احمد آقا گفتم: "شما فکر میکنید که من میخواهم خدای ناکرده امام طوری بشود و من بر سر کار بیایم، من همیشه دعا میکنم که خداوند به امام طول عمر بدهد و ما هم در کنار ایشان اگر خدمتی از دستمان برمی آید انجام بدهیم، من اگر گاهی حرفی میزنم به خاطر این است که در این کشور یک انقلاب عظیمی صورت گرفته است با فداکاری مردم و به رهبری روحانیت و مرجعیت و ما میخواهیم این قداست همچنان محفوظ باشد و خدشه ای به آن وارد نشود؛ امام وقتی انقلاب کردند که روزی شش میلیون بشکه نفت میفروختیم و پول ما هم سقوط نکرده بود و شهرهای ما هم خراب نشده بود و گرفتار محاصره اقتصادی هم نشده بودیم، الان با اوضاع فعلی هرگز من آرزو ندارم سر کار بیایم و دعا میکنم خداوند به امام طول عمر بدهد تا ضمنا مشکلات نیز حل شود".