شده بود و ایشان گو یا انتقاد مرا حمل بر چیزهای دیگری کرده بودند و در یک پیام به گفته های من نظر داشتند، و نامه آقایان کروبی و امام جمارانی و سید حمید روحانی به من نیز به دنبال همین جریان بود، در صورتی که همان گونه که سابقا تذکر دادم ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بیجا بوده و گو یا خود مرحوم امام نیز مخالف بوده اند، منتها به ایشان تحمیل کرده بودند. پس از فتح خرمشهر ما در حال پیروزی بر دشمن بودیم و به ما غرامت میدادند ولی شش سال جنگ بعد از آن متضمن شکستهایی بود با تلفات بسیار زیاد افراد و خرابی شهرها و منابع مهم اقتصادی و حیاتی و همه هم ما را محکوم میکردند چون وارد کشور عراق شده بودیم، و بالاخره مرحوم امام نیز به فرمایش خودشان ناچار به نوشیدن جام زهر شدند.
برکناری از قائم مقامی رهبری
س: با اجازه حضرتعالی اکنون بپردازیم به مساله استعفا یا عزل حضرتعالی، لطفا بفرمایید جریان عزل یا استعفای حضرتعالی چگونه بود تا ابهامات برطرف شود که اولا اصل جریان عزل بود یا استعفا، دیگر اینکه آیا حضرتعالی مسئولیت شرعی یا قانونی داشتید که از آن استعفا بدهید و اگر داشتید آیا شرعا حق استعفا داشتید یا نه ؟ اگر عزل بود آیا حضرتعالی منصوب امام یا خبرگان بودید که آنها شما را عزل کرده باشند، با توجه به اینکه در ماده واحده مصوب خبرگان که راجع به قائم مقامی حضرتعالی است حضرتعالی را به عنوان کسی که مورد تایید اکثریت مردم مسلمان ایران است اعلام نموده بودند و اسمی از نصب امام یا خبرگان در آن ماده واحده نبوده؛ لطفا در این باره توضیح بفرمایید؟
ج: این سئوال شما با این طول و تفصیلی که داشت جواب آن هم در آن هست، از یکی پرسیدند که "هیچ کدام " به کسر کاف است یا به فتح کاف، گفت: "هیچ کدام "؛ حالا واقعش این است که نه عزل بوده از ناحیه امام و نه استعفا بوده از ناحیه من، در نامه من لفظ استعفا وجود ندارد و امام مرا نصب نکرده بودند تا از ایشان طلب عفو کنم یا مرا عزل کنند، " استعفاء " از باب استفعال و به معنای طلب عفو است. از اول که خبرگان مرا مطرح کرده بودند بدون اطلاع من بود و وقتی که من اطلاع پیدا کردم