کند. در همان ایام که ایشان ادبیات به من یاد میداد میدید که من ریاضیات بلد نیستم، به همین جهت درس ریاضیات هم برای من گذاشت؛ ایشان میفرمود من هم ریاضیات بلد نبودم مدتی با آقای دکتر علی پزشکی در مدرسه چهارباغ اصفهان هم حجره بودیم من پیش ایشان ریاضیات را خواندم، ایشان در ریاضیات خیلی وارد بود، جذر و کعب و... را درس میگفت و همه اینها را به من یاد داد، البته کتاب و متن مشخصی نداشت، مطالب را میگفت و من مینوشتم. از جمله چیزهایی که یادم میداد تاریخ بود، یک ماه رمضان من قم ماندم، گفت میخواهم برایت تاریخ بگویم، یک دوره تاریخ پیغمبر اکرم (ص) و تمام جنگهای آن حضرت را برای من گفت، و میگفت یادداشت کن، من هم یادداشت میکردم؛ او خودش اطلاعاتی داشت در ضمن مطالعه هم میکرد و برای من درس میگفت تا خودش هم در ذهنش تمرین کرده باشد. پس به طور خلاصه کسانی که در تربیت من بسیار موثر بودند در درجه اول پدرم بود چون با علما سرو کار داشت، بعد مرحوم حاج شیخ احمد بود با آن عنایتی که به تربیت طلاب داشت، با آن ساده زیستی و ارتباط و علاقه ای که با مردم داشت، و این روحیات از همان اول در من خیلی تاثیر گذاشت؛ به نظر من روحانی باید با مردم سر و کار داشته باشد، اهل تشریفات و این حرفها نباشد، نخواهد برای خودش امتیاز قائل بشود.اینکه ما میشنیدیم که مثلا پیغمبر اکرم (ص) وقتی که با اصحاب مینشستند دایره وار مینشستند و جلسه شان امتیاز نداشت و اگر یکی از خارج میآمد میگفت "ایکم محمد؟" (کدام یک از شما محمد(ص) است)، واقعا میشود گفت مرحوم حاج شیخ احمد این گونه بود، و این گونه بی تکلف زندگی کردن در روح من خیلی اثر میگذاشت؛ و بعد هم اساتید دیگر، خداوند درجات همه را متعالی فرماید.
شخصیت آیت الله حاج شیخ محمد حسن عالم نجف آبادی
از افراد دیگری که در زندگی من بسیار تاثیر داشت مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدحسن عالم نجف آبادی بود که قبلا عرض کردم من یک مقدار شرح لمعه و قوانین و رسائل و مکاسب را پیش ایشان خواندم، ایشان از نظر زهد و تقوا در اصفهان