اینجا میفرمایند ببخشید اشتباه شده، این چه فایده ای دارد؟".
باز در یکی از این ملاقاتها بود که به امام گفتم: "اجازه دهید من مشغول طلبگی و درس و بحثم شوم، هدف آقایان من هستم سید مهدی بهانه است "، به ایشان گفتم: "لایکلف الله نفسا الاوسعها، من نمی توانم در کارها باشم و توجیه کننده کارهای آقای ری شهری و دیگران باشم و هیچ چیز نگویم و ساکت باشم "، ایشان فرمودند: "نه، شما در کارها باشید و کنار نروید".
گو یا بنای عده ای بر این بود که خودم محترمانه کنار نروم بلکه بعد با توطئه دیگران مرا با آبروریزی کنار بگذارند؛ نقل میکنند که آقای جوادی آملی گفته بود یک وقت ما میخواستیم از شورای عالی قضایی استعفا بدهیم نگذاشتند بعد از چند روز خودشان ما را کنار گذاشتند، هر چه میگوییم که میخواهیم برویم میگویند نه،بمانید تا ماشما را بیرون کنیم. گو یا در جمهوری اسلامی کسی حق ندارد خودش کنار برود باید با آبروریزی او را کنار بگذارند.
آخرین دیدار با حضرت امام (ره)
س: آخرین دیدار حضرتعالی با حضرت امام -که در اواخر سال 1367 صورت گرفت - چگونه بود؟ چه مسائلی مطرح شد؟ و چه خاطره ای از آن دارید؟
ج: در آخرین ملاقاتم با امام که آقایان سید احمد خمینی و سید هادی هاشمی هم حضور داشتند چند موضوع مطرح شد، یکی مساله استقراض از خارج بود که آن زمان مطرح بود، من به ایشان گفتم این چیز خطرناکی است خیلی از کشورها که قرض گرفته اند الان وابسته شده اند، حضرتعالی هم که با این کار مخالف بودید. ایشان فرمودند: "بله، آقای موسوی نخست وزیر هم مخالف استقراض است "؛ و بعد از یکی دو روز احمد آقا به دفتر من زنگ زد و گفت: بعد از نماز ظهر و عصر بود که امام مرا صدا زدند و فرمودند: "من فکرش را کردم، در مساله استقراض حق با آقای منتظری است و به مصلحت کشور نیست، به آنان بگویید قرض نکنند".
مساله دیگری که مطرح شد جریانی بود که در ملایر پیش آمده بود، در آنجا هفت نفر متهم شده بودند که کارهای خلافی مرتکب شده و کارهای منافی عفت انجام