صفحه ۶۱۶

ما گاهی از امام چیزهایی نقل می‎کردیم این آقا به ما می‎گفت: "این قدر اینجا خمینی خمینی راه نیندازید ما اینجا آمده ایم کاسبی کنیم !"، خوب حالا اینها شده بودند انقلابی دو آتشه و طرفدار خط امام، و سید مهدی شده بود ضد امام و ضد انقلاب و ساواکی. من نمی دانم که آن وقت آن یادداشت به دست امام رسید یا نه ولی همین چند وقت پیش من دیدم در مجله الشراع مجله الشراع، شماره 777، مورخه ‏1997/4/21 مطابق با ‏1376/2/1 چیزی از قول آقای ری شهری چاپ شده بود به این مضمون: "پیش از حکم اعدام سید مهدی، احمد آقا از دفتر امام به من زنگ زدند که نظر امام این است که سید مهدی اعدام نشود و به یک جایی تبعید شود، من گفتم باید دستور به خط امام باشد، گفتند بفرستید بگیرید و من نفرستادم و سید مهدی اعدام شد، بعد پیام را خودشان فرستادند ولی جوری وانمود شد که پیش از آنکه این پیام برسد او اعدام شده است ". این اعتراف آقای ری شهری -اگر درست باشد- نشان می‎دهد که آن یادداشت به دست امام رسیده و موثر بوده است ولی آقایان به دنبال اجرای نظر خود بوده اند.

جریان اعدام آقای امید نجف آبادی

خوب این اقرار و اعترافها که در زندان و با تهدید انجام می‎شود چه ارزشی می‎تواند داشته باشد؟ مرحوم آقای امید را نیز در زندان متهم به اعمال منافی عفت کردند و او را به این اتهام اعدام کردند،آیا آقای امید که سنی از او گذشته بود اهل این مسائل بود؟! نقل می‎کنند در همان ایام که این مصاحبه ها پخش می‎شد و این مسائل مطرح بود، مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا هاشم آملی (رحمه الله علیه) پدر همین آقایان لاریجانیها به ملاقات مرحوم آیت الله مرعشی نجفی (رحمه الله علیه) رفته بودند، بعد خادم منزل برای آنها چای آورده بود، سینی چای را گذاشته بود و می‎خواسته برود مرحوم آیت الله نجفی به شوخی به ایشان گفته بودند نخیر تو هم بیا همین جا بنشین می‎ترسم اگر تو نباشی بعدا بگویند آقای نجفی با آقای آملی فلان عمل را انجام دادند!.

ناوبری کتاب