صفحه ۶۱۱

ج: هر کس پایش به زندان و شکنجه کشیده شده باشد می‎داند که در بازجوییها چه خبر است و بازجوها با چه شیوه ها و فشارهای روحی و روانی تلاش می‎کنند متهم را به اقرار و اعتراف بکشانند. به نظر من و نظر همه فقهای اسلام و مطابق اخبار وارده از اهل بیت عصمت (علیهم السلام)اقرار و اعتراف یک نفر زندانی آن هم در آن جو و شرایط که همه می‎دانیم،اقرار و اعتراف شرعی نیست و ارزش حقوقی ندارد؛ البته اگر یک متهم در جوی آزاد و در دادگاه صالح اقرار و اعتراف کند در این صورت مسموع است.

یک وقت آقای علی اصغر کیمیایی مسئول مدرسه بعثت که جزو همین افراد بازداشت شده در سال 65 بود گفت: "دونفر از طلاب مدرسه بعثت را بازداشت کرده و به زندان آوردند و آن قدر روی آنها فشار آوردند که مجبور شدند مصاحبه کنند و متنی را که بازجوها تنظیم کرده بودند و به طور کلی کذب و افترا بود بخوانند و اظهار ندامت کنند و از امام طلب عفو کنند". آقای کیمیایی از قول آقای رحیمی حاجی آبادی -داماد آقای شیخ نصرالله صالحی - که او هم مدتی بازداشت بود نقل می‎کرد که در سلول با این دونفر طلبه هم سلول بوده و می‎دیده آنها خیلی گریه و زاری می‎کنند و از خدا طلب عفو می‎کنند، می‎پرسد مگر شما چه کرده اید که این قدر ناراحتید؟ می‎گویند: "ما را مجبور کردند که علیه مسئولین مدارس (آقای کیمیایی و آقای صلواتی) مصاحبه کنیم، آنها یک نوشته ای را که خودشان تنظیم کرده بودند جلوی ما گذاشتند و گفتند باید همین ها را جواب بدهید و از ما بر دروغها اقرار و مصاحبه گرفتند،حالا نمی دانیم آیا تو به ما قبول می‎شود یا خیر؟!" آقای کیمیایی می‎گفت من این دونفر را بعدا در بیرون از زندان دیدم و ماجرا را پرسیدم، آنها ضمن معذرت خواهی ماجرا را همان طور که آقای رحیمی تعریف کرده بود نقل کردند.

باز همین آقای کیمیایی نقل می‎کرد که در سال 1366 که برای بررسی پرونده ام چند روزی در زندان اوین بودم، در جلسه ای که با حضور آقایان رازینی حاکم شرع دادگاه و فلاحیان دادستان دادگاه ویژه و سید مهدی هاشمی برگزار شد، من دو مورد از مواردی را که سید مهدی در باره مدارس گفته بود مطرح کرده و از او توضیح خواستم که چرا چنین مطلب خلاف واقعی را گفته ای ؟! سید مهدی با تعجب از من سئوال کرد: "مگر این قسمت از مصاحبه من پخش شد؟" به او گفتم آری؛ گفت:

ناوبری کتاب