ج: هر کس پایش به زندان و شکنجه کشیده شده باشد میداند که در بازجوییها چه خبر است و بازجوها با چه شیوه ها و فشارهای روحی و روانی تلاش میکنند متهم را به اقرار و اعتراف بکشانند. به نظر من و نظر همه فقهای اسلام و مطابق اخبار وارده از اهل بیت عصمت (علیهم السلام)اقرار و اعتراف یک نفر زندانی آن هم در آن جو و شرایط که همه میدانیم،اقرار و اعتراف شرعی نیست و ارزش حقوقی ندارد؛ البته اگر یک متهم در جوی آزاد و در دادگاه صالح اقرار و اعتراف کند در این صورت مسموع است.
یک وقت آقای علی اصغر کیمیایی مسئول مدرسه بعثت که جزو همین افراد بازداشت شده در سال 65 بود گفت: "دونفر از طلاب مدرسه بعثت را بازداشت کرده و به زندان آوردند و آن قدر روی آنها فشار آوردند که مجبور شدند مصاحبه کنند و متنی را که بازجوها تنظیم کرده بودند و به طور کلی کذب و افترا بود بخوانند و اظهار ندامت کنند و از امام طلب عفو کنند". آقای کیمیایی از قول آقای رحیمی حاجی آبادی -داماد آقای شیخ نصرالله صالحی - که او هم مدتی بازداشت بود نقل میکرد که در سلول با این دونفر طلبه هم سلول بوده و میدیده آنها خیلی گریه و زاری میکنند و از خدا طلب عفو میکنند، میپرسد مگر شما چه کرده اید که این قدر ناراحتید؟ میگویند: "ما را مجبور کردند که علیه مسئولین مدارس (آقای کیمیایی و آقای صلواتی) مصاحبه کنیم، آنها یک نوشته ای را که خودشان تنظیم کرده بودند جلوی ما گذاشتند و گفتند باید همین ها را جواب بدهید و از ما بر دروغها اقرار و مصاحبه گرفتند،حالا نمی دانیم آیا تو به ما قبول میشود یا خیر؟!" آقای کیمیایی میگفت من این دونفر را بعدا در بیرون از زندان دیدم و ماجرا را پرسیدم، آنها ضمن معذرت خواهی ماجرا را همان طور که آقای رحیمی تعریف کرده بود نقل کردند.
باز همین آقای کیمیایی نقل میکرد که در سال 1366 که برای بررسی پرونده ام چند روزی در زندان اوین بودم، در جلسه ای که با حضور آقایان رازینی حاکم شرع دادگاه و فلاحیان دادستان دادگاه ویژه و سید مهدی هاشمی برگزار شد، من دو مورد از مواردی را که سید مهدی در باره مدارس گفته بود مطرح کرده و از او توضیح خواستم که چرا چنین مطلب خلاف واقعی را گفته ای ؟! سید مهدی با تعجب از من سئوال کرد: "مگر این قسمت از مصاحبه من پخش شد؟" به او گفتم آری؛ گفت: