صفحه ۶۰۷

سرو صداها از خانه ایشان شروع شد از افراد مورد اعتماد وزارت اطلاعات بود. در آن جلسه ای که آقای فلاحیان و آقای ری شهری در منزل من با من داشتند من به آقای فلاحیان گفتم مگر همین آقای حسنی مورد اعتماد شما نبود، مگر با او فعالیت نمی کردید، مگر عمده این امکانات را شما در اختیارشان نگذاشته اید؟ گفتند چرا، گفتم پس چطور شد که حالا این خانه شد خانه تیمی و این امکانات خلاف مقررات شد. به نظر من اینها می‎خواستند مرا خلع سلاح کنند و همه امکانات و نیروهایی که به یک شکل به من مربوط می‎شد زیر سئوال ببرند تا بعد بتوانند برنامه های بعدی خود را به راحتی اجراکنند، البته من نمی خواهم بگویم سید مهدی یک آدم قدیسی بود ولی مساله اینها هم مساله سید مهدی نبود. این اختلاف نظر همیشه بین نیروهای مختلف بوده همان گونه که الان هم بین جناحهای مختلف این اختلاف نظرها هست ولی دلیل نمی شود که همدیگر را قلع و قمع کنند، و من باور نمی کردم در جمهوری اسلامی این قبیل حق کشیها انجام شود.

البته افشای قضیه مک فارلین هم در مجله الشراع لبنان که به وسیله سید مهدی انجام شد در تشدید این قضایا نقش داشت. آقایان برای خرید اسلحه روابط مخفیانه ای با آمریکایی ها برقرار کرده بودند و مک فارلین مشاور رئیس جمهور آمریکا و همراهان او به طور مخفیانه به ایران آمده بودند و مذاکراتی صورت گرفته بود که با نامه های آقای منوچهر قربانی فر (پیوستهای شماره 130 و 131) این مسائل برای ما کشف شد؛ آقای قربانی فر فتوکپی نامه های خود به آقای کنگرلو را به وسیله آقای امید برای من فرستاده بود و طبعا جریان مک فارلین در بیت ما مطرح شد و موجب تعجب هم شد، تا اینکه یک روز آقای هاشمی رفسنجانی به قم آمد، به او گفتم چرا جریان مک فارلین را به من نگفتید؟ آیا من نامحرم بودم ؟! یکدفعه ناراحت شد و گفت شما از کجا مطلع شدید؟ گفتم جن ها خبر دادند! گفت بنا داشتیم بعدا به شما بگوییم ! بعدا حاج احمد آقا خمینی هم از من پرسید شما جریان مک فارلین را از کجا مطلع شدید؟ به او هم گفتم از راه جن ها! البته من قربانی فر را اصلا ندیده ام و نامه های قربانی فر را ظاهرا سید مهدی توسط یکی از دوستانش به الشراع رسانده بود، و آقایان با علم کردن این مسائل می‎خواستند به طرفهای آمریکایی خود بفهمانند که ما با طرفداران صدور انقلاب -به قول آمریکایی ها تروریسم - و با مخالفان این مذاکرات و افشا کنندگان آن

ناوبری کتاب