معاملات کلان میزدند، و در حقیقت اطلاعات دولت مستقلی شده بود که به هیچ مقامی پاسخگو نبود، و متاسفانه الان هم به همین صورت عمل میکنند و مجلس -برخلاف وظیفه ای که به عهده دارد- بر کار آن نظارت نمی کند.
در آن زمان هم قضیه سید مهدی بهانه بود و میخواستند به بهانه او نیروهای خوب را سرکوب کنند. آنها میگفتند میخواهیم سیصد نفر را بازداشت کنیم و من با همین نامه هایی که به امام و دیگران نوشتم یک مقدار آن را محدود کردند، من میدانستم که قضیه از چه قرار است، یک بار امام فرمودند:"شما افرادی را بفرستید در زندان با اینها ملاقات کنند"، من به آقای کروبی گفتم شما برو و با اینها ملاقات و صحبت کن که حق این افراد ضایع نشود ولی ایشان نرفت، البته آنها هم نمی گذاشتند که این قضایا روشن بشود، خود آقای ری شهری و دیگران پشت قضیه بودند. بالاخره این مسائل هست تا خداوند عالم یک روزی به این حسابها رسیدگی کند، بالاخره خداوند افرادی را که با آبروی مردم بازی میکنند حالا در این دنیا یا در آخرت رسوا میکند و از آنها انتقام میگیرد.
بهره برداری از قضیه سید مهدی هاشمی
س: از قضیه سید مهدی هاشمی و اتهام قتل مرحوم شمس آبادی بهره برداری زیادی علیه شما شده است و میشود، سئوالی که مطرح است این است که حضرتعالی از چه زمانی سید مهدی هاشمی را میشناختید و چگونه به وی اعتماد کردید؟ چرا در مراحل مختلف از وی دفاع میکردید و به طور کلی اصل قضیه چه بوده و چرا این مساله این قدر بزرگ شد و به عنوان محور تبلیغات علیه شما و دیگر منسوبین به شما مطرح گردید؟ اگر امکان دارد توضیح بیشتری در این زمینه بفرمایید.
ج: آقای سید مهدی هاشمی برادر آقای سید هادی هاشمی است که داماد من میباشد و اینها فرزندان مرحوم حجه الاسلام آسید محمد هاشمی قهدریجانی بودند. آن موقع که من در سنین نوجوانی در اصفهان در مدرسه جده بزرگ بودم حجره ام نزدیک حجره ایشان بود، و ایشان مرد فاضل و موجهی بودند، من به ایشان احترام