صفحه ۶۰۰

معاملات کلان می‎زدند، و در حقیقت اطلاعات دولت مستقلی شده بود که به هیچ مقامی پاسخگو نبود، و متاسفانه الان هم به همین صورت عمل می‎کنند و مجلس -برخلاف وظیفه ای که به عهده دارد- بر کار آن نظارت نمی کند.

در آن زمان هم قضیه سید مهدی بهانه بود و می‎خواستند به بهانه او نیروهای خوب را سرکوب کنند. آنها می‎گفتند می‎خواهیم سیصد نفر را بازداشت کنیم و من با همین نامه هایی که به امام و دیگران نوشتم یک مقدار آن را محدود کردند، من می‎دانستم که قضیه از چه قرار است، یک بار امام فرمودند:"شما افرادی را بفرستید در زندان با اینها ملاقات کنند"، من به آقای کروبی گفتم شما برو و با اینها ملاقات و صحبت کن که حق این افراد ضایع نشود ولی ایشان نرفت، البته آنها هم نمی گذاشتند که این قضایا روشن بشود، خود آقای ری شهری و دیگران پشت قضیه بودند. بالاخره این مسائل هست تا خداوند عالم یک روزی به این حسابها رسیدگی کند، بالاخره خداوند افرادی را که با آبروی مردم بازی می‎کنند حالا در این دنیا یا در آخرت رسوا می‎کند و از آنها انتقام می‎گیرد.

بهره برداری از قضیه سید مهدی هاشمی

س: از قضیه سید مهدی هاشمی و اتهام قتل مرحوم شمس آبادی بهره برداری زیادی علیه شما شده است و می‎شود، سئوالی که مطرح است این است که حضرتعالی از چه زمانی سید مهدی هاشمی را می‎شناختید و چگونه به وی اعتماد کردید؟ چرا در مراحل مختلف از وی دفاع می‎کردید و به طور کلی اصل قضیه چه بوده و چرا این مساله این قدر بزرگ شد و به عنوان محور تبلیغات علیه شما و دیگر منسوبین به شما مطرح گردید؟ اگر امکان دارد توضیح بیشتری در این زمینه بفرمایید.

ج: آقای سید مهدی هاشمی برادر آقای سید هادی هاشمی است که داماد من می‎باشد و اینها فرزندان مرحوم حجه الاسلام آسید محمد هاشمی قهدریجانی بودند. آن موقع که من در سنین نوجوانی در اصفهان در مدرسه جده بزرگ بودم حجره ام نزدیک حجره ایشان بود، و ایشان مرد فاضل و موجهی بودند، من به ایشان احترام

ناوبری کتاب