که برای من خیلی نافع بود این بود که من مطول را تا اول باب قصر خوانده بودم بعد ایشان گفت بیا از اول باب قصر تا آخر مطول با هم مباحثه کنیم بدون این که از کسی چیزی بپرسیم، آن وقت این بحث به ما خیلی فشار میآورد، ما ناچار بودیم با فشار مطالعه کنیم و همین کار را هم کردیم و از باب قصر به بعد یعنی معانی و بیان و بدیع تا آخر مطول همه را مجبور شدیم لغتهایش را ببینیم، جامع الشواهد ببینیم، بالاخره خودمان تا آخر آن را مطالعه و مباحثه کردیم و آن مباحثه برای تقویت ما خیلی موثر بود.
شخصیت آیت الله حاج شیخ احمد حججی
س: لطفا در رابطه با افرادی که در رشد و تربیت شما موثر بودند بخصوص درباره علما و روحانیون نجف آباد توضیحات بیشتری بفرمایید.
ج: در آن زمان یکی از روحانیون بسیار خوب و موثر نجف آباد مرحوم آیت الله حاج شیخ احمد حججی بود؛ مرحوم حاج شیخ احمد به جذب و پرورش طلاب در نجف آباد معروف بود. در آن زمان به شوخی به کسی میگفتند: "حاج شیخ احمد را میگویم بیاید نفسش به بچه ات بخورد، بچه ات را ببرد طلبه کند!" اخلاق او این جور بود بچه هایی را که تشخیص میداد یک مقدار استعداد دارند هر جور بود میبردشان طلبه بشوند، گاهی اوقات یک کمکهایی هم به آنها میکرد، همیشه هم حرص میخورد و میگفت: "آخه پول را برمی دارد میفرستد نجف، ما اینجا طلبه را میبینیم که گرسنگی میخورد! مگر آسید ابوالحسن این پول را میخواهد چه کند؟! مگر غیر از اینکه به طلبه ها میدهد!" ولی خوب امکانات کم داشت، گاهی اوقات فرض بگیرید میخواستیم برویم اصفهان وسیله که نداشتیم حاج شیخ احمد یک الاغ داشت ما را سوار میکرد، یا نان و وسایلمان را با الاغ تا اصفهان میبرد، حدود پنج فرسخ (30 کیلومتر) از اصفهان تا نجف آباد راه بود، دو هفته یک بار این برنامه ما بود که پنجشنبه و جمعه از اصفهان برویم نجف آباد مقداری نان و وسیله برداریم و برگردیم اصفهان؛ منظور این است که مرحوم حاج شیخ احمد روی تربیت