صفحه ۵۸۷

ایران دلال و واسطه خرید اسلحه و آدم ثروتمندی بود، این شخص رفته بود خارج و با همه اینها مربوط بود، با آمریکا و کشورهای خارج ارتباط داشت. این شخص با مک فارلین نماینده ریگان آمده بود ایران، این طور که من شنیدم دکتر محمدعلی هادی هم از طرف مسئولین با آنان تماس می‎گیرد،من اینها را خبر نداشتم، مامور خرید اسلحه هم یک نفر به اسم " محسن کنگرلو " یکی از اعضای سپاه بود، او واسطه بوده که منوچهر قربانی فر برای آنها اسلحه و قطعات خریداری کند،این اسلحه و قطعات را آمریکا داشته،و آمریکا می‎خواسته بدین وسیله با ایران رابطه برقرار کند. قربانی فر به ضمانت کنگرلو پول اجناس راداده بوده و کنگرلو در وقتی که می‎بایست پول را بدهد نداده بود و کار آنان به مشاجره کشیده بود. بعد آقای قربانی فر دوتا نامه به آقای کنگرلو می‎نویسد که یکی ده صفحه و دیگری نوزده صفحه بود و فتوکپی آنها را خود آقای قربانی فر به عنوان اینکه من قائم مقام رهبری هستم به وسیله مرحوم آقای امید نجف آبادی برای من فرستاد و در واقع با نوشتن این دو نامه جریان را لو داد، چون آقای محسن کنگرلو به وعده هایی که به او داده بود عمل نکرده بود، البته محسن کنگرلو هم یک واسطه بوده؛ بعد از اینکه این نامه ها دست من رسید تازه فهمیدم که یک چنین جریان و قرارداد و ارتباطی بوده است و مک فارلین و هیات آمریکایی با قربانی فر به تهران آمده اند و سلاح آورده اند. بالاخره چون اینها حرفشان شده بود من فهمیدم که چنین قضیه ای هست و در این میان معلوم شد پای اسرائیل هم در میان بوده است و اصلا اشکال من این بود که چرا باید کار به جایی برسد که ما خواسته باشیم با اسلحه اسرائیلی با عراق بجنگیم. بعد آقای هاشمی رفسنجانی که پیش من آمد من به او اعتراض کردم که چرا قضیه مک فارلین را به من نگفتید؟ خیلی تعجب کرد و گفت: "شما این قضیه را از کجا فهمیدید؟!"گفتم:"از هر کجا فهمیدم،چرا این قضیه را به من نگفتید؟" گفت: "قصد داشتیم این قضیه را بعدا به شما بگوییم "؛ بالاخره من اعتراض کردم که چرا خودسرانه این کارها را می‎کنید،و آنها ناراحت بودند که چرا من این مسائل را فهمیده ام.

(پیوستهای شماره 130 و 131)

ناوبری کتاب