درست نبود افراد سپاه و ارتش به من متوسل میشدند، مثلا یکی از فرماندهان سپاه در همان بحران از شلمچه به من تلفن کرد که ما در فاو شکست خورده ایم، به ما میگویند در شلمچه عمل کنید، ما امکانات نداریم اینجا هم شکست میخوریم، شما به تهران بگویید؛ اتفاقا در شلمچه هم عمل کردند و شکست خوردند. منظور اینکه این جور چیزها را به من میگفتند من هم گاهی خودم اقدام میکردم و به بیت امام و مسئولین منتقل میکردم و گاهی میگفتم خودتان با مسئولین مطرح کنید.
س: راجع به این مسائل حضرتعالی مکاتبه میکردید یا اینکه خدمت امام میرفتید و مسائل را مطرح میکردید؟
ج: راجع به این مسائل هم خدمت امام میرفتم و از نزدیک مسائل را میگفتم و هم نامه مینوشتم
س: آیا این مسائل به غیر از امام به بقیه مسئولین هم منعکس میشد ؟
ج: سران کشور خودشان در تهران جلساتی داشتند ولی با من یک ماه یا دو ماه یک بار جلسه داشتند که بعضی وقتها آنها به قم میآمدند و بعضی وقتها که جلسه پیش امام و در منزل ایشان تشکیل میشد من به تهران میرفتم و در آن جلسات این مسائل را مطرح میکردم.
ماجرای مک فارلین
س: یکی از مسائلی که در ارتباط با جنگ ایران و عراق در رسانه ها ی داخلی و خارجی انعکاس وسیعی یافت ماجرای سفر محرمانه مقامات آمریکایی به ایران و پیامدهای پس از آن بود؛ لطفا بفرمایید آیا حضرتعالی از این سفر اطلاع داشتید یا خیر؟ چه کسانی در این ماجرا نقش داشتند و چگونه خبر آن فاش گردید؟
ج: این ماجرا یک جریان سری بود، شخصی به اسم " منوچهر قربانی فر " اهل