و کمیته های انقلاب اسلامی در یکدیگر تحت عنوان "نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران " ادغام شدند، همین اواخر آقای حاج شیخ عبدالله نوری که وزیر کشور بود آمد پیش من، کتاب ولایت فقیه را آورده بود و میگفت نظر شما در رابطه با شکل اجرایی این ادغام چیست و راجع به چگونگی اجرای آن مشورت میکرد.
گزارش مشکلات جنگ به حضرت امام
س: گو یا در مراحل مختلف جنگ به ویژه در سالهای آخر آن عده زیادی از دست اندرکاران امر جنگ از طریق حضرتعالی بن بستها و مشکلات پیچیده جنگ را با حضرت امام (رضوان الله علیه) مطرح میکردند، لطفا اگر خاطره ای در این زمینه دارید بفرمایید.
ج: اجمالا در آن اوایل آقای خامنه ای با اینکه رئیس جمهور بود ولی کمتر در جریان مسائل جنگ بود، بیشتر آقای هاشمی در امور جنگ دخالت میکرد، مثلا آقای محسن رضایی از جبهه به آقای هاشمی تلفن میکرد آقای هاشمی هم دستور میداد که فلان کار را بکنید یا فلان جا بروید،حالا یا امام این اختیارات را به آقای هاشمی داده بودند یا اینکه آقای هاشمی خودش کارها را به دست میگرفت نمی دانم، من در چند جلسه ای که در بحرانهای جنگ در تهران بودم گاهی راجع به بعضی مسائل تلفن زده میشد آقای هاشمی خودش تصمیم میگرفت که این کار را بکنید یا نکنید، از طرف دیگر مشکلات و مسائل را چه نیروهای رزمنده و چه فرماندهان آنها نوعا به من مراجعه میکردند، من میگفتم بروید به مسئولین بگویید، میگفتند گفته ایم به حرفمان گوش نداده اند،بعد من همه این مسائل را جمع میکردم و یک وقت خدمت امام میرسیدم و این مسائل را مطرح میکردم، گاهی بعضی از فرماندهان در کارشان شبهه میکردند و میگفتند ما داریم زمینه کشته شدن بعضی از این جوانها را فراهم میکنیم، امکانات به ما نمی دهند،به جای امکانات ما از نیروهای مخلص استفاده میکنیم، فرماندهی قوی نیست، برنامه ریزیها قوی نیست، برنامه هایمان لو میرود،خیلی از برنامه هایی که تنظیم شده بود لو رفت و بچه های مردم شهید شدند، من این