یک پرسش فقهی در ارتباط با عملیات چریکی
س: یک سئوال فقهی مطرح است و آن اینکه حضرتعالی پیش از این فرمودید که نظر شما این بود که در زمان جنگ گروههای چریکی تشکیل شود و برای عملیات و ترور به داخل خاک عراق فرستاده شود، آیا این شیوه برخورد از نظر فقهی اشکال ندارد و شما ترورهای به این شکل را تایید میکنید؟
ج: البته این ترور نیست و گروههای چریکی میتوانستند در اهداف نظامی مانند صنایع نظامی آنها انفجار ایجاد کنند یا راههای تدارکاتی آنها را مختل کنند،یعنی در درون جبهه دشمن عمل میکردند نه در پشت جبهه و نسبت به مردم بی دفاع عراق، و عملیات این نیروی چریکی با عملیات گسترده فرقی نمی کرد الاآنکه اصل مسلم در آن غافلگیری دشمن بود، و به همین خاطر عملیات در ابعاد کوچک انجام میشد. بالاخره وقتی دشمن در خاک ما به ما ضربه میزد چه به صورت جنگ رو در رو و چه به صورت جنگ چریکی باید او را دفع میکردیم، و اینها از مصادیق ترور محسوب نمی گردد و عنوان دفاع دارد.
طرح ادغام نیروهای مسلح به دو نیروی نظامی و انتظامی
س: حضرتعالی در مورد ادغام نیروهای مسلح انتظامی و نظامی کرارا اظهاراتی داشتید و حتی شنیده ایم طرحی در این رابطه تنظیم و به سران سه قوه داده اید، تفصیل این موضوع را بیان بفرمایید.
ج: اجمالا از جبهه پیش من زیاد شکایت میآوردند، بسیاری از شکایتها مربوط به این بود که ارتش با سپاه یک درگیریهایی با هم داشتند، گاهی ارتشیها میخواستند زیر بار سپاه نروند، گاهی سپاهیها تندیهایی داشتند، بالاخره تضاد بین این دو مانع از این بود که جنگ پیش برود، این یک اشکال بود؛ در داخل کشور هم کمیته و سپاه و شهربانی و ژاندارمری بودند اینها هم بینشان رقابتهایی بود، لذا روی این جهت من اصرار داشتم که این نیروها در هم ادغام شوند، طرح من این بود که ما یک نیروی نظامی و یک نیروی انتظامی داشته باشیم، این موضوع در جلد دوم کتاب ولایت فقیه