صفحه ۵۷۵

جنگ ملت عراق علیه حکومت بعث

س: آیا تشکیلات سپاه بدر که از عراقیها در رابطه با مجلس اعلی شکل گرفت در همین رابطه درست شد؟

ج: بله،در رابطه با عراقیها هم همین نظر راداشتم، می‎گفتم الان یکی از شعارهای صدام علیه ما این است که با مجوس می‎جنگد، ما می‎گفتیم جنگ عراق و ایران و آنها می‎گفتند جنگ عرب و مجوس، من گفتم بیاییم این شعار را از آنها بگیریم ما باید به عراقیها بگوییم که ما عراق را نمی خواهیم تصرف کنیم، ما با حکومت جابر و متجاوز عراق مخالفیم، من به عراقیهایی که در ایران بودند می‎گفتم شما بیایید از این نیروهای عراق که در ایران و خلیج فارس و سایر کشورهای عربی آواره هستند یک سپاهی را تشکیل بدهید و اگر همه آنها جمع آوری شوند بیست سی هزار نیرو می‎شوند، رادیو تلویزیون هم در اختیار داشته باشند و خود اینها با دولت صدام بجنگند، در عراق هم نیروهای انقلابی و ناراضی بخصوص در بین شیعیان زیاد هستند، آنان نیز به شما ملحق می‎شوند و بدین وسیله جنگ را از حالت جنگ ایران و عراق درآوریم و بشود جنگ ملت عراق با حکومت بعث، و در حد امکان ما به آنها کمک و از آنها پشتیبانی کنیم، این سنخ مطالب را من در آن زمان به مرحوم امام و مسئولین گفته ام و لشکر بدر هم که تشکیل شد در همین رابطه بود، آقای حاج سید محمد باقر حکیم و دیگران خوشحال شدند؛ ولی واقع مطلب این است که بعضی از افراد سپاه دوست نداشتند این طرح عملی شود چون می‎دیدند اگر این عملی شود دیگر قدرت خیلی دست آنها نیست، برخی از اینها می‎خواستند به عنوان فاتح و قهرمان جنگ شناخته شوند و اگر اختیار جنگ دست عراقیها می‎افتاد برای آنها خیلی خوشایند نبود، در این اواخر هم من نامه ای به امام نوشتم و برای چگونگی پایان جنگ طرحی داشتم ولی امام متاسفانه قبول نکردند، این نامه را من دوسه ماه قبل از قبول قطعنامه نوشتم. بعدا من به آقای خامنه ای که آن وقت رئیس جمهور بود گفتم که من یک چنین نامه ای به امام نوشته ام شما آن را دیده اید ؟ گفتند نه من ندیده ام !

(پیوست شماره 125)

ناوبری کتاب