این مقدار پول در اختیار دفتر فلانی قرار گرفت، البته برای آوارگان هم میآوردند. اول جنگ ما به صورت موردی کمک میکردیم ولی بعد توسط ستادی که برای این منظور تشکیل دادیم و مرکز آن در تهران بود به جبهه ها ی مختلف از ارتش و سپاه و جهاد کمک میشد و نیازهای آنها را در حد مقدور برطرف میکرد.
حضور پدر و فرزندان و نوه ها در جبهه ها ی جنگ
س: علاوه بر کمکهای مادی و معنوی که از سوی حضرتعالی به جبهه ها ی جنگ صورت میگرفت حضور داوطلبانه بستگان و نزدیکان حضرتعالی در جبهه ها و در کنار رزمندگان و بسیجیان بیش از همه موجب دلگرمی و تقویت روحیه آنان میگردید، از جمله حضور مرحوم حاج علی منتظری والد بزرگوار شما و نیز جناب آقا سعید فرزندتان و دیگر بستگان و نزدیکان حضرتعالی؛ لطفا در این باره مقداری توضیح بفرمایید.
ج: علاوه بر اینکه خود من به جبهه های غرب و جنوب رفتم مرحوم پدر من نیز مکررا به جبهه های جنگ تحمیلی میرفت و مدتها در آنجا میماند و به تبلیغ و تشویق رزمندگان عزیز اشتغال داشت. سعید فرزند اینجانب نیز مدتها در جبهه فعالیت داشت و یک چشم خود را در اثر اصابت ترکش به طور کلی از دست داد و گوش او هم آسیب دید، البته با کوشش پزشکان محترم در بیمارستانی در تهران " لبافی نژاد " صورت ظاهر چشم محفوظ ماند و تخلیه نشد،و احمد آقافرزند دیگر من نیز مدتی در جبهه بود و تبلیغ میکرد. همچنین نوه ها و بسیاری از بستگان و از جمله یاسر نوه دختری من نیز مدتها در جبهه بود و آخرالامر به شهادت رسید، و به دنبال شهادت او از ناحیه حوزه علمیه قم جلسه مفصلی در مدرسه فیضیه تشکیل شد و آقای فلسفی منبر رفتند و تلگرافها و نامه های بسیاری که متضمن تسلیت از ناحیه بزرگان و ارگانهای مختلف کشور بود برای اینجانب فرستاده شد، چنانکه برای شهادت فرزند عزیزم مرحوم محمد نیز تلگرافات و نامه های زیادی فرستاده شده بود؛ که متاسفانه در تهاجم وسیعی که در بهمن ماه 1371 به منزل و حسینیه اینجانب انجام گرفت -تلگرافات و