صفحه ۵۶۶

همین اصل آن واقعه " قیام جهیمان " که در عربستان پیش آمد دولت عربستان خیلی خشونت به خرج داد، مسجد الحرام را به توپ بست، دیوارهای مسجد را خراب کرد، این کار کوچکی نبود چون آنها دو سه هزار نفر بودند که در مسجد الحرام متحصن شده بودند، دولت عربستان تعداد زیادی را در مسجد الحرام کشت -حالا ما می‎گوییم اینها چرا حاجیهای ما را در خیابانهای مکه کشتند؟- اینها در خود مسجد الحرام مسلمانان را به قتل رساندند برای اینکه دیدند اگر یک مقدار مماشات کنند کم کم عربستان مثل ایران می‎شود؛ من یادم هست آن وقتها در رابطه با دولتها وقتی با امام صحبت می‎شد ایشان متغیر می‎شدند، اصلا به دولتها اعتنایی نداشتند؛ و اشکال این بود که هم حساب همه دولتها را یکی کردند و هم مواضع اصولی علیه دول ارتجاعی را بدون احتساب عوارض آن و آمادگی لازم برای آن عوارض به صورت خیلی حادی مطرح می‎کردند. جوی که در ایران بود این بود که عراق کی هست ؟ عربستان کی هست ؟ شیوخ خلیج کی هستند؟ قذافی کی هست ؟ عرض کردم وقتی جلود از طرف قذافی به ایران آمده بود اصلا کسی اعتنایی به او نداشت تا اینکه مرحوم محمد او را در قم به منزل من آورد و ما از او پذیرایی کردیم؛ و مجموعا این جو ایران، سایر کشورها را به وحشت انداخته بود، عراق هم به دنبال بهانه می‎گشت که از این به هم ریختگی کشور پس از انقلاب استفاده کند،لذا آن قرارداد مرزی الجزایر را که زمان شاه به امضا رسیده بودقرارداد 1975 الجزایر (1354 شمسی) در تلویزیون عراق پاره کرد و شاخ و شانه جنگ می‎کشید، امارات و عربستان هم تقریبا یک چنین موضعهایی داشتند و رادیو تلویزیونهایشان علیه ایران تبلیغات را شروع کرده بودند، من احساس می‎کردم که ما مورد تهاجم قرار می‎گیریم، البته شاید دیگران هم این احساس را داشتند ولی من به سهم خودم یک روز رفتم منزل آقای شیخ محمد یزدی در قم، آن وقت هنوز امام قم بودند و در منزل آقای یزدی سکونت داشتند، به امام عرض کردم: "هر انقلابی که در دنیا به پیروزی می‎رسد معمولا هیاتهای حسن نیتی را برای کشورهای مجاور می‎فرستد و خط مشی خود را برای آنها توضیح می‎دهد و با آنها تفاهم می‎کند، و این گونه که امروز عراق و دیگران تحریک شده اند و دائما بر علیه ما تبلیغات می‎کنند خطرناک است، بجاست هیاتهای

ناوبری کتاب