صفحه ۵۶

خیلی وضعشان بد بود مخصوصا من که سطح زندگیمان در سطح خیلی نازلی بود.

س: روابط مرحوم حاج شیخ عبدالکریم با مردم عادی چگونه بود؟

ج: ایشان می‎آمدند در صحن حضرت معصومه (س) نماز جماعت می‎خواندند، مردم همه می‎آمدند نماز می‎خواندند؛ و همان وقت آیت الله حاج سید احمد خوانساری هم داخل مدرسه فیضیه نماز جماعت می‎خواند، حاج سید احمد تقریبا چهارصد پانصد طلبه پشت سرش نماز می‎خواندند، برای نماز حاج شیخ صحن کوچک پر می‎شد ولی بیشتر مردم عادی بودند، و به محض اینکه سلام نمازش را می‎داد سوار الاغش می‎شد و می‎رفت وگرنه مردم می‎ریختند دورش؛ ولی اینکه منزل و بیت ایشان چگونه اداره می‎شد من خبر ندارم.

بازگشت به اصفهان

من حدود ده ماه در قم در مدرسه حاج ملاصادق ماندم، در این مدت هم نزد مرحوم آقای منصور ادبیات می‎خواندم و هم نزد مرحوم آقای ریاضی " شرایع " می‎خواندم، بعد دیگر نتوانستم بمانم، برگشتم اصفهان، در اصفهان دو هفته یک بار می‎رفتم نجف آباد، یک بقچه نان و یک مقدار ماست و سنجد و گردو و مانند اینها می‎آوردم و یکی دو هفته با اینها می‎گذراندم، اما در قم این امکانات نبود، لذا نتوانستم قم بمانم و به اصفهان رفتم؛آن وقت حوزه اصفهان دایر بود، مردم هم وجوهات می‎دادند، اما مرحوم حجه الاسلام آقای حاج ملاحسینعلی صدیقین نماینده مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی وجوهاتی را که می‎گرفت می‎فرستاد نجف، البته معروف بود که مردم در ابتدا کمتر وجوهات می‎دادند و مرحوم آقا سید ابوالحسن بتدریج مردم را به وجوهات دادن عادت داد؛ من در مدرسه جده بزرگ اصفهان ساکن بودم، با حجه الاسلام آقای حاج شیخ ابوالقاسم مسافری که الان در نارمک تهران مسجد دارند هم حجره بودیم، من شرح لمعه می‎خواندم و ایشان گو یا سیوطی می‎خواند، در هر ماه از محل موقوفه مدرسه به هر حجره چهار قران می‎دادند، در واقع

ناوبری کتاب