که بسیاری از آنها علاقه مندند به ایران بیایند و بسیاری از اینها در رشته های مختلف تخصص دارند، اگر تعدادی از اینها ضد انقلاب باشند همه که ضد انقلاب نیستند، خارجیها به نفع خودشان دارند از اینها استفاده میکنند، من نظرم این بود که برای آن افرادی که ضد انقلاب نیستند و میتوان از تخصصهای آنها استفاده نمود زمینه ای فراهم شود که محترمانه به ایران بیایند.
آقای دکتر احمد رستمی میگفت: "من در آمریکا که بودم دیدم در کمتر شهری است که در بیمارستانهایش، در تخصصهای مختلف و حتی رئیس بخشها از ایران نباشند، آن هم از ایرانیهای خوب که نماز خوان و روزه گیر هم بودند"؛ یک وقت فردی به من میگفت: "یکی از مجلاتی که در پاریس منتشر میشود مربوط به یکصد و چهل نفر از اساتید ایران است که اینها قبلا در دانشگاه تهران و جاهای دیگر تدریس میکرده اند و الان انقلاب را قبول دارند منتها اشکالات و اعتراضاتی هم دارند و اینها در خارج از کشور تدریس میکنند"؛ آن وقت ما بچه هایمان را از ایران میفرستیم بروند در خارج با آن جو آنچنانی درس بخوانند؛ آیا این استادهای ما از آن استاد انگلیسی که مثلا در منچستر درس میدهد بدتر هستند؟
من به مرحوم امام میگفتم شما یک عفو عمومی بدهید و برای اینکه خیلی هم بی حساب نباشد سفارتخانه های ما در کشورهای مختلف بررسی کنند و دفتری در آنجاها تشکیل دهند و زمینه را فراهم کنند که افراد علاقه مند بی مساله به ایران برگردند و این جور نباشد که وقتی اینها به ایران آمدند از همان دم فرودگاه آنها را ببرند به زندان اوین و سئوال و که اگر کسی در آن وقت به زندان اوین میرفت به این زودی بیرون نمی آمد. پیشنهاد من این بود که وزارت خارجه و سفرا در سفارتخانه هایشان بررسی لازم را بکنند که هنگامی که افراد به ایران آمدند دیگر احساس وحشت نکنند که از آمدن خود پشیمان شوند و در ارتباط با دیگران هم تاثیر سوء بگذارد.
من راجع به این مساله چندین بار با مرحوم امام و وزارت خارجه صحبت کردم و ضرورت این عفو عمومی را گوشزد کردم اما متاسفانه به آن چندان توجهی نشد و الان هم نمی شود؛ سه چهار میلیون ایرانی که در خارج باشند ممکن است به تدریج به یک نیروی عظیم مخالف جمهوری اسلامی مبدل گردند و قدرتهای مخالف نظام در خارج