دارد و وسعت آن حدود سه چهارم ایران است مع ذلک الان گوشت صادر میکند، مواد غذایی صادر میکند، عربستان گندم صادر میکند، آن وقت ما گندم از خارج باید بیاوریم، این برای این است که به کشاورزی آن گونه که شایسته است بها نمی دهیم.
هیاتهای واگذاری زمین و مساله بند "ج "
س: تصمیم گیری برای واگذاری زمین به کشاورزان توسط هیات های هفت نفره واگذاری اراضی که از طرف حضرتعالی منصوب میشدند چگونه بود؟ بند "ج " چه بود؟ هدف از این مصو به را بیشتر توضیح دهید. چرا اجرای این بند متوقف شد؟
ج: آنچه در مورد زمین مورد نظر ما بوداین بود که زمینهای بایر که ملک کسی نیست و جزو انفال محسوب میشود در زمان حکومت صالح توسط امام مسلمین برای استفاده در اختیار مردم قرار گیرد؛اما در مورد بند "ج " -که یک بند از یک ماده قانون مصوب شورای انقلاب بود- نظر ما این نبود که اگر کسی زمین زیاد دارد بروند از او بگیرند،این شرعا هم وجهی ندارد. آنچه در مورد بند "ج " در نظر ما بود و در فقه هم مطرح است این بود که اگر کسی زمینهایی را تصرف کرده است و یکی دو سال روی آن کار کرده و بعد آن را رها کرده است و زمین را معطل گذاشته و قدرت بر احیای آن ندارد یا عملا احیا نمی کند -چنانکه از بعضی روایات هم استفاده میشود که زمین را تا بیش از سه سال نمی توان معطل گذاشت - به او ابلاغ شود که یا خودش احیا کند و یا از او سلب مالکیت شده و به دیگری برای احیا واگذار شود، هدف اصلی این بود که زمینهای حاصلخیز معطل نباشد ولی خوب این هدف ما خوب اجرا نشد؛ البته من یک نظر کلی هم در فقه داشتم و الان هم نظرم همین است که به طور کلی رقبه ارض به ملکیت کسی در نمی آید، افراد حیثیت احیا را مالک میشوند و ما بحث فقهی آن را در جلد چهارم ولایت فقیه توضیح داده ایم، از شیخ طوسی و ابوالصلاح حلبی و برخی از بزرگان هم همین نظر استفاده میشود؛ در روایت صحیحه ابوخالد کابلی هم دارد که اگر زمین را صاحب آن متروک گذاشت امام مسلمین آن را از او میگیرد و به دیگران