صفحه ۵۳۵

داشتند و در حقیقت از من بازجویی می‎کردند از جمله گفتند: "شما به آقای محتشمی گفته اید مردم به ولایت فقیه رای داده اند نه به ولایت احمد آقا"، و باز می‎گفت: "شما به آقای خامنه ای هم گفته اید من حاضرم با امام تا لب جهنم بروم ولی حاضر نیستم به جهنم بروم "؛ -معلوم شد هر دونفر صحبت مرا منتقل کرده اند!- من به احمد آقا گفتم: "واضح است که مردم به ولایت فقیه رای دادند نه به ولایت شما"؛ احمد آقا گفت: "آیا امام می‎خواهند جهنم بروند؟" من گفتم: "ایشان نمی خواهند جهنم بروند ولی این کارها که در زندانها به نام امام انجام می‎شود به عقیده من جهنم دارد و من نمی توانم روی آنها صحه بگذارم ".

کودتای خزنده یا خطر انزوای نیروهای انقلاب

س: حضرتعالی مکررا در صحبتهایتان به دستهای مرموز و کودتای خزنده برای کنار زدن نیروهای انقلاب اشاره داشتید، لطفا بفرمایید در آن زمان چه خطری را در این زمینه احساس می‎کردید؟

ج: همین که الان هم احساس می‎کنیم و گوشه ای از آثار آن را داریم می‎بینیم، افرادی که اصلا انقلاب را مسخره می‎کردند و حاضر نبودند یک قدم بردارند، کسانی که می‎گفتند مگر می‎شود با شاه مبارزه کرد، و به ما می‎گفتند شما دیوانه اید که دارید این کارها را می‎کنید،اینها کم کم داشتند صاحب قدرت می‎شدند و بچه های انقلابی را به بهانه های واهی کنار می‎گذاشتند، به قول امروزیها اپورتونیست ها و فرصت طلبها می‎آمدند سر کار و افراد خوب کنار گذاشته می‎شدند، این اسمش " کودتای خزنده " است که در همه انقلابها به یک شکلی تکرار می‎شود، این بیان همان جمله معروف است که می‎گویند: " انقلاب فرزندان خود را می‎خورد"؛ البته مرحوم محمد ما با این تعبیر مخالف بود، او می‎گفت که: "این افراد فرصت طلب هستند که پس از به ثمر رسیدن انقلاب می‎آیند بچه های انقلاب را داغون می‎کنند و گناه آن را به گردن انقلاب می‎اندازند"!.

بالاخره این یک واقعیتی بود که ما می‎دیدیم بچه های خوب به بهانه های واهی

ناوبری کتاب