بودند: آقای احمد جنتی، آقای عباس محفوظی و آقای محمدی گیلانی، و کم کم این جهت در دانشگاهها تثبیت شد، البته بعضی از نمایندگان موفق بودند بعضی هم نتوانستند کاری انجام دهند.
کار دیگر، تعیین شورای مدیریت حوزه علمیه قم بود؛ بدین صورت که من یک روز خدمت امام رفتم و به ایشان عرض کردم: "سابقا شما میفرمودید ما قدرت نداریم که حوزه را تنظیم کنیم ولی الان که قدرت دست شماست بجاست این کار انجام شود، حوزه یک مدیریت میخواهد یک نظمی میخواهد اینکه میگویند حوزه نظمش در بی نظمی است درست نیست "؛ ایشان فرمودند: "پیش آقای گلپایگانی بروید ایشان هم حاضر شوند". من رفتم منزل آیت الله گلپایگانی و جریان را مطرح کردم و گفتم امام فرموده اند که خدمت شما بیاییم؛ بالاخره بنا شد سه نفر را آیت الله گلپایگانی معین کنند، سه نفر را هم من از طرف امام معین کنم، آیت الله گلپایگانی سه نفر خودشان را معرفی کردند و ما قبول کردیم ولی سه نفر که من معین کرده بودم یکی از آنها آقای مشکینی بود که آیت الله گلپایگانی نپذیرفتند، بعد ایشان را عوض کردم که آیت الله گلپایگانی راضی بشوند، این سه نفر آقای دوزدوزانی، آقای راستی و آقای کریمی بودند و سه نفر آیت الله گلپایگانی آقایان صابری همدانی، افتخاری و طاهر شمس بودند، بعدا آقایان جامعه مدرسین نیز سه نفر ضمیمه کردند.
از جمله امور دیگری که مرحوم امام به من محول نمودند رسیدگی به شکایت ورثه مرحوم آقای حسین همدانیان در رابطه با موقوفات آن مرحوم بود که گفته میشد بر خلاف نظر آن مرحوم عمل میشود، و من پس از بررسی کامل نتیجه کار را طی نامه ای به ایشان نوشتم و نظر من مورد توجه ایشان قرار گرفت و آن را تایید کردند.