اوسع است و مجلس میتواند طبق نظر ایشان عمل کند"؛ واقع مطلب این است که ایشان خیلی خوش استعداد و خوش فکر و دقیق بودند اما از حافظه خوبی برخوردار نبودند، این یک واقعیت است؛ من یادم هست آن وقت که ما پیش ایشان درس میخواندیم ایشان یک مبنایی داشتند و میگفتند، دوسه ماه بعد مبنای خودشان را فراموش میکردند، از طرف دیگر ایشان در این سن حوصله اینکه دو باره به مبانی مراجعه کنند را نداشتند،مساله هم مورد ابتلا بود، چیزهایی در جامعه وجود دارد که الان جزو ضروریات زندگی مردم است و آن زمانها نبوده، مثلا آیا میشود گفت روغن زیتون جزو ضروریات است ولی دارو جزو ضروریات نیست ؟ بالاخره نظر من در باب احتکار اوسع بود و ایشان مجلس را به نظر من ارجاع داده بودند.
مورد دیگر در مساله تعزیرات بود؛ تعزیرات را میگویند به نظر حاکم شرع بستگی دارد، بعد اینها در مجلس مشکل داشتند که ما چه بکنیم آیا بنویسیم که هر حاکم شرعی هر کار دلش خواست بکند و هرگونه به نظرش آمد تعزیر کند؟ به این شکل یک نوع هرج و مرجی لازم میآید، از طرف دیگر حاکم شرعهای ما اغلب مجتهد نبودند، به همین جهت خواسته بودند یک حدودی برای آن معین بکنند، این مساله را هم ایشان به من ارجاع داده بودند، مدتی آقای یزدی و دیگران برای تنظیم قانون آن پیش من میآمدند و از نظریات من در آن کمیسیونی که مربوط به این کار بود نوشته هایی را در این زمینه تنظیم کردند، و نوشته و امضای مرا گرفتند.
باز در مناسک حج که مسائلی پیش آمده بود، آقای حاج سید جعفر کریمی به من گفتند:"ما این مسائل را از امام پرسیده ایم و ایشان گفته اند نظر شما را بپرسیم و هر چه نظر شما باشد بر طبق آن عمل کنیم ".
یکی هم راجع به حکم مفسد فی الارض بود؛ که به نظر من نفس مفسد فی الارض بودن در حکم اعدام موضوعیت دارد و ایشان این را کافی نمی دانستند، به همین جهت گفته بودند این مساله را طبق فتوای فلانی عمل کنید؛ من عقیده ام این است که محارب هم از مصادیق مفسد است، منتها مفسد نه به این