س: احساس میفرمایید کسی روی این قضیه عنایتی داشته است ؟
ج: من نمی دانم، میگویند آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خامنه ای خیلی دنبال قضیه و مصر بوده اند، ظاهرا آقایان حسن نیت داشته اند و نظرشان احتیاط برای آینده نظام بوده است و اکثر آقایان تعریف و تمجید کرده بودند، ولی همان وقت بعضی میگفتند احتمالا توطئه ای در قضیه بوده؛ من اگر بدبینانه تحلیل کنم میگویم اصلا شاید آن قضیه مقدمه جریانات بعد بوده که مساله را سر زبانها بیندازند و بعد زمینه را از بین ببرند، برای اینکه اگر قضیه به صورت طبیعی پیش میرفت مسائل به اینجاها کشیده نمی شد و این همه بدبینی به روحانیت به وجود نمی آمد و دشمنان هم سوء استفاده نمی کردند؛ از قدیم میگفتند اگر میخواهید کسی را خراب کنید به طور غیر طبیعی او را بالا ببرید و بعد مقدمات سقوط او را فراهم کنید. بالاخره مرا سر زبانها انداختند، توقعات و حسادتها و حساسیتها شروع شد و در نهایت جریانات مرموز ذهنیتی برای امام و دیگران درست کردند، البته من که -الحمدلله - اصلا انتظار مقام و موقعیت را نداشتم و ندارم، ولی این کار غلطی بود، هم به ضرر من بود هم به ضرر انقلاب؛ و اصلا خبرگان حق نداشتند که قائم مقام تعیین کنند، این در قانون اساسی پیش بینی نشده بود؛ بالاخره من مخالف بودم، خیلی از کسانی هم که به من علاقه مند بودند با این قضیه مخالف بودند.
س: آن وقت آیا احساس میشد که حضرت امام هم مخالفتی دارند؟
ج: من نمی دانم، اگر ایشان در آن وقت مخالف بودند لازم بود همان وقت ولو با کنایه یا پیغام به من یا دیگری و یا به خبرگان میفرمودند، زیرا مصلحت نظام از همه چیز مهمتر بود؛ بلکه بعضی از آقایان نقل کردند پس از تعیین شما از طرف خبرگان خدمت ایشان رسیدیم و به ایشان گفتیم ایشان خیلی خوشحال شدند.کتاب "بیعت یا حماسه قرن " صفحه 74 به بعد. البته در یک مورد هم که من با امام صحبتی داشتم ایشان میفرمود: "شما خودتان یک رهبر هستید، شما برج بلند اسلام هستید، در صحبتهایتان دقت بیشتری بکنید، من خبر دارم رئیس جمهور آمریکا وقتی که میخواهد صحبت بکند ششصد نفر صحبت او را