فصل هشتم " دوران قائم مقامی " (1368 - 1364 ه. ش)
موضوع قائم مقامی رهبری
س: مجلس خبرگان حضرتعالی را به عنوان قائم مقام رهبری انتخاب کردند، لطفا بفرمایید جزئیات این قضیه از چه قرار است و چه کسانی و با چه مقدماتی آن را به اجرا درآوردند؟ آیا شما از این تصمیم مطلع بودید؟ آیا با آن موافق بودید؟ آیا شما علائمی بر این مساله که احیانا امام با آن مخالف است احساس کرده بودید؟ آیا خبرگان قانونا چنین حقی را داشتند که برای رهبر قائم مقام معین کنند؟ لطفا در این زمینه توضیحاتی بفرمایید.
ج: اصل قضیه را بدون اطلاع من اقدام کرده بودند. خبرگان جلسه ای تشکیل داده بودند و خودشان این را پیشنهاد کرده بودند، گو یا آقای هاشمی و آقای خامنه ای و بعضی افراد دیگر کارگردان بوده اند، این طور هم نبوده که بیایند رای بدهند که ما فلانی را انتخاب کردیم، ظاهرا چنین حقی هم نداشتند، چون خبرگان برای این بوده که در صورتی که برای رهبر پیش آمدی بشود رهبر معین بکنند، به عنوان قائم مقام در قانون اساسی چیزی پیش بینی نشده بود، کار آنها هم به عنوان تعیین و نصب نبوده، آنها گفته بودند همان طور که امام مورد توجه ملت بود و ملت به ایشان علاقه داشتند بعد از امام هم آن کس که ما اطلاع داریم مورد توجه ملت است و ملت به او علاقه دارند فلانی است، بنابر این عملا ایشان به عنوان رهبر آینده مشخص است،هرچند حضرت آیت الله العظمی منتظری درسال 1364 توسط مجلس خبرگان به صورت رسمی به عنوان رهبرآینده ای که مورد تایید مردم است معرفی گردیدند اما از قبل از پیروزی انقلاب نیز معظم له به عنوان برجسته ترین فرد برای جانشینی امام خمینی و کسی که توان ادامه این راه حساس و خطیر را دارد نزد مردم و حضرت امام (ره) مطرح بوده است. اسناد به دست آمده ازساواک (پیوست شماره 66) و حساسیت ویژه نسبت به ایشان مبین این نکته است. از همان اوایل پیروزی انقلاب شعار: "قائم مقام رهبری آیت حق منتظری " یکی از شعارهای رایج مردم ایران محسوب میشد. حتی اکثر کسانی که بامطرح شدن اصل "ولایت فقیه " درقانون اساسی مخالف بودند به طور ضمنی شایستگی و رویکرد عمومی مردم به آیت الله منتظری را میپذیرفتند؛ به قول یکی از بزرگان که به اصل ولایت فقیه منتقد بود: "ولایت فقیه قبایی است که تنها به قامت آیت الله خمینی میبرازد و اگر کمی اغماض کنیم و این قبا را گشادتر نماییم به قامت آیت الله منتظری نیزمی برازد". مرحوم حاج سیداحمد خمینی نیز در رنجنامه خود به این واقعیت اذعان میکند که قائم مقامی آیت الله منتظری در سال 58 مطرح بوده است. گرچه او چنین بیان میکند که خودش در آن سال این موضوع را مطرح کرده است. پذیرش جانشینی آیت الله منتظری برای رهبری انقلاب اسلامی در حالی از سوی مردم صورت پذیرفت که شخصیتهای بزرگواری همچون آیت الله مطهری و آیت الله بهشتی در قید حیات بودند، بلکه خود آنان نیز موید این اقبال عمومی بودند؛ چه، آنجا که آیت الله بهشتی در نامه خود به امام خمینی (ره) دلایل مخالفت خود با لیبرالها را برمی شمرد، یکی از آن دلایل را مخالفت آنان با رهبری آینده آیت الله منتظری میداند. از همین روست که مجلس خبرگان رهبری اول هم هنگام اعلام رسمی قائم مقامی ایشان، این نکته را مورد نظر داشته و در مصوبه خود آن را با صراحت بیان میدارد. در واقع خبر داده بودند از اینکه ایشان همان محبو بیت امام را در میان مردم دارند و مورد علاقه و