صفحه ۴۶۰

قبلی مشهد، آقای محمد رشیدیان، آقای رحمت الله مقدم مراغه ای و افراد دیگری بودند، یک بار آقای مراغه ای می‎گفت من قبلا فکر می‎کردم که شما از مسائل دور هستید ولی الان می‎بینم که شما خوب در مسائل واردید، در کمیسیون تنظیم کننده خود من بودم افراد دیگر خیلی وقت صرف نمی کردند کارهای جنبی زیاد داشتند، من می‎دیدم در مجلس بعضی افراد دارند چرت می‎زنند یا مثلا آقای بنی صدر روزنامه می‎خواند، گاهی این بی اعتناییها بود، اما من وقت صرف می‎کردم و آن را یک مسئولیت می‎دانستم، اما باز این معنا در ذهن بود که اگر می‎توانستیم قانون اساسی سایر کشورها را به دقت مطالعه کنیم و وقت بیشتری بگذاریم می‎توانستیم چیزی بهتر ارائه بدهیم، منتها وقت محدود بود و فشار بود که همان پیش نویس را در مدت یک ماه تصویب کنیم چون نظام در حال شکل گیری بود، با این وصف سه ماه طول کشید، افراد در آن زمان عموما روحیه انقلابی داشتند یعنی جو عمومی جامعه به این شکل بود، مثلا امام آن روزها فرموده بودند نمایندگان مجلس سابق حقوقی که از دستگاه گرفته اند برای آنها حلال نیست و باید بیاورند تحویل بدهند،یک نفر هم در مجلس پولهای آنها را تحویل می‎گرفت، این آقا یک روز آمد به من گفت صد و هفتاد میلیون تومان پول پیش من جمع شده است من اینها را به چه کسی بدهم، من گفتم من نمی دانم برو خدمت امام و به ایشان بده،البته اگر من می‎گفتم پولها را به من بده به تو رسید می‎دهم اشکالی نداشت، اما ما وقت این چیزها را نداشتیم؛ از این طور چیزها در آن زمان فراوان بود، ماشینهای زیادی آنجا در مجلس بود که گرد و خاک و آفتاب می‎خورد، یک ماشین کوچک لوکس بود که می‎گفتند این را "نیک پی " شهردار تهران خریده برای ولیعهد، می‎گفتند چقدر طلا در آن به کار رفته است، که هنوز به دست ولیعهد نرسیده بوده است، از این چیزها خیلی آن وقت گفته می‎شد، کسی گوشش بدهکار نبود، به امام هم گاهی می‎گفتند امام هم به اطرافیان محول می‎کردند چون کارها خیلی زیاد بود و به این مسائل توجهی نمی شد.

چند سال بعد از تنظیم قانون اساسی که بنا بود مشروح مذاکرات مجلس خبرگان را منتشر کنند اینجانب پیام مفصلی داشتم که بخصوص در آن بر اجرای صحیح قانون اساسی زیاد تاکید شده بود.

(پیوست شماره 63)

ناوبری کتاب