قبلی مشهد، آقای محمد رشیدیان، آقای رحمت الله مقدم مراغه ای و افراد دیگری بودند، یک بار آقای مراغه ای میگفت من قبلا فکر میکردم که شما از مسائل دور هستید ولی الان میبینم که شما خوب در مسائل واردید، در کمیسیون تنظیم کننده خود من بودم افراد دیگر خیلی وقت صرف نمی کردند کارهای جنبی زیاد داشتند، من میدیدم در مجلس بعضی افراد دارند چرت میزنند یا مثلا آقای بنی صدر روزنامه میخواند، گاهی این بی اعتناییها بود، اما من وقت صرف میکردم و آن را یک مسئولیت میدانستم، اما باز این معنا در ذهن بود که اگر میتوانستیم قانون اساسی سایر کشورها را به دقت مطالعه کنیم و وقت بیشتری بگذاریم میتوانستیم چیزی بهتر ارائه بدهیم، منتها وقت محدود بود و فشار بود که همان پیش نویس را در مدت یک ماه تصویب کنیم چون نظام در حال شکل گیری بود، با این وصف سه ماه طول کشید، افراد در آن زمان عموما روحیه انقلابی داشتند یعنی جو عمومی جامعه به این شکل بود، مثلا امام آن روزها فرموده بودند نمایندگان مجلس سابق حقوقی که از دستگاه گرفته اند برای آنها حلال نیست و باید بیاورند تحویل بدهند،یک نفر هم در مجلس پولهای آنها را تحویل میگرفت، این آقا یک روز آمد به من گفت صد و هفتاد میلیون تومان پول پیش من جمع شده است من اینها را به چه کسی بدهم، من گفتم من نمی دانم برو خدمت امام و به ایشان بده،البته اگر من میگفتم پولها را به من بده به تو رسید میدهم اشکالی نداشت، اما ما وقت این چیزها را نداشتیم؛ از این طور چیزها در آن زمان فراوان بود، ماشینهای زیادی آنجا در مجلس بود که گرد و خاک و آفتاب میخورد، یک ماشین کوچک لوکس بود که میگفتند این را "نیک پی " شهردار تهران خریده برای ولیعهد، میگفتند چقدر طلا در آن به کار رفته است، که هنوز به دست ولیعهد نرسیده بوده است، از این چیزها خیلی آن وقت گفته میشد، کسی گوشش بدهکار نبود، به امام هم گاهی میگفتند امام هم به اطرافیان محول میکردند چون کارها خیلی زیاد بود و به این مسائل توجهی نمی شد.
چند سال بعد از تنظیم قانون اساسی که بنا بود مشروح مذاکرات مجلس خبرگان را منتشر کنند اینجانب پیام مفصلی داشتم که بخصوص در آن بر اجرای صحیح قانون اساسی زیاد تاکید شده بود.