پیگیری قضیه امام موسی صدر و مخالفت با دشمن تراشی برای انقلاب
س: بعضی افراد به شما نسبت میدادند که شما با پیگیری قضیه ناپدید شدن امام موسی صدر مخالف بوده اید و میگفته اید در این ارتباط روابط ما با کشور اسلامی لیبی تیره میشود، آیا حضرتعالی در این زمینه نظری داشته اید و در این مورد چیزی فرموده اید یا خیر؟
ج: من هنگامی که در پاریس خدمت امام بودم پسر مرحوم آقای حاج آقا موسی صدر که نام ایشان " صدر الدین " است خدمت امام رسیدند و از ایشان استمداد میکردند که قضیه پدرشان پیگیری شود، امام هم از ایشان دلجویی کردند و به ایشان وعده دادند که این قضیه را ان شاء الله پیگیری میکنند. بعد که آمدیم به ایران و انقلاب پیروز شد آقای صادق طباطبایی (پسر مرحوم آیت الله آقای سلطانی) خیلی علیه لیبی فعالیت میکرد، مرحوم محمد ما هم با قذافی از زمان مبارزات در خارج کشور مربوط بود و او را یک فرد انقلابی و ضد آمریکا میدانست و معتقد به گسترش ارتباط با لیبی بود، ما میگفتیم حالا که تازه انقلاب به پیروزی رسیده در سیاست خارجی کمک میخواهیم، دولت عربستان و سران بسیاری از کشورها که با ما مخالفند ولی قذافی از اینکه انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسیده ابراز خوشحالی میکند، عقیده من این بود که قضیه ناپدید شدن آقای صدر را باید اقدام کرد ولی باید دوستانه از قذافی خواست و چگونگی ماجرا را جو یا شد نه اینکه در رادیو و تلویزیون و سخنرانیها علیه قذافی سخنرانی بکنیم، آقای صادق طباطبایی که از قوم و خویشهای آقای صدر بود در بیروت سخنرانی و یا مصاحبه کرده بود و علیه قذافی حرفهایی زده بود که ما با این معنا مخالف بودیم و میگفتیم نباید مرتب علیه خود و انقلاب جوانمان دشمن تراشی بکنیم؛ البته من با آقای حاج آقا موسی صدر سابقه آشنایی و رفاقت داشتم و ایشان مدتی هم پیش من درس خوانده است، در درس مطول و قوانین من شرکت میکرد، آدم فاضل و خوش فکر و با استعدادی بود، ایشان به همراه مرحوم آقای بهشتی و آقای حاج آقا موسی زنجانی از شاگردان خوب مرحوم آقای داماد بودند و گو یا با هم مباحثه هم میکردند. بعد از این حادثه ای که برای ایشان اتفاق افتاد یک بار حاج احمد آقا