مختلفی از جاهای مختلف میآمدند، خیلی از خبرنگارها برای مصاحبه میآمدند، و نوعا از ما سئوال میکردند که اهداف شما از انقلاب چیست ؟ برنامه های شما کدام است ؟ من بعضی چیزها را که به نظرم میرسید و آرمانهای ما محسوب میشد میگفتم، من بر این معنا تاکید داشتم که ما نمی خواهیم چیزی را بر دیگران تحمیل کنیم، پیروان مذاهب دیگر در حکومت اسلامی محترم هستند، ما میخواهیم جلوی ظلم و زور را بگیریم،ما با طاغوتهایی که میخواهند با زور بر مردم مسلط باشند مبارزه داریم، ما از مستضعفین جهان حمایت میکنیم و در کنار آنها هستیم، و لذا افرادی از نهضتهای آزادیبخش که در داخل کشورهایشان مشکل داشتند در همان وقتها رو به ایران آوردند و گاهی کمکهایی هم به آنها میکردیم؛ اما خوب کمکهای ما محدود بود، دولت در این زمینه باید به آنها کمک میکرد که آنها هم چندان اعتقادی به این گونه کارها نداشتند،لذا هم من و هم مرحوم محمد روی جریان نهضتها حساس بودیم و من به اندازه امکاناتم به آنها کمک میکردم، و در بانک ملی یک حساب به عنوان نهضتهای آزادیبخش باز کردم که مورد استقبال مردم قرار گرفت و به آن حساب پول میریختند. بالاخره اینها به انقلاب ایران چشم دوخته بودند و انتظار هم داشتند. من یادم هست همین آقای صادق المهدی نخست وزیر سودان آن روز که من در پاریس به دیدن امام رفته بودم او هم آنجابود بعد هم به تهران آمد، ما با هم دوست شده بودیم، روزی با آقای میرحسین موسوی نخست وزیر آمدند خانه ما و او خیلی انتظار همکاری و کمک داشت و در اینجا از طرف دولت وعده هایی به او داده شد اما به آن وعده ها عمل نشد تا اینکه این اواخر به صدام روی آورد و از طرف صدام کمکهایی به او شد، در همان وقتها گله هم کرده بود که این وعده های جمهوری اسلامی همه اش حرف بود؛ یک هیات فلسطینی به ریاست ابوجهاد هم که به تهران آمده بودند روزی در جلسه چهل و پنجم مجلس خبرگان وارد شدند و من به ایشان در نطق مفصلی خیر مقدم گفتم و حجه الاسلام آقای حاج سید هادی مدرسی صحبت مرا به عربی ترجمه کرد، سپس ابو جهاد نیز صحبت مفصلی راجع به فلسطین انجام داد که همه اینها در صورت مشروح مذاکرات مجلس خبرگان ثبت شده است.