و از در دیگر میرفتند بیرون، آنجا که ما تهیه کرده بودیم چهار پنج برابر مدرسه رفاه بود، پله هم نداشت، یک منزلی هم پشت همین خانه بود که برای استراحت امام آنجا را آماده کردیم، بسرعت بناآوردند و این دوتا خانه را به هم راه دادند و امام برای استراحت به آن منزل میرفتند؛البته ما به هنگام آمدن امام به ایران به فرودگاه هم رفتیم اما من خیلی خوشم نمی آمد که خودم را جلو بیندازم و در هواپیما بروم اما مرحوم آقای مطهری با آقای صباغیان تا داخل هواپیما رفتند، من به آقای پسندیده (برادر بزرگ امام) گفتم شما هم بروید، و خودمان ایستادیم پایین و بعدا با امام دیدن کردیم، آن وقت از طرف اقلیتهای مذهبی هم نمایندگانی برای استقبال از امام آمده بودند، شخصیتهای مختلف آمده بودند همه هم اطراف ما میچرخیدند اما من خیلی نمی خواستم مطرح باشم، بعد امام رفتند بهشت زهرا و من برگشتم به دانشگاه.
س: فکر تاسیس کمیته استقبال از امام چگونه و توسط چه کسانی مطرح شد و حضرتعالی چه نقشی در تشکیل آن داشتید؟
ج: این یک ضرورت و محصول فکر همه بود، مرحوم شهید مفتح در این زمینه خیلی فعالیت میکرد، مرحوم محمد ما، مرحوم آقای بهشتی و مرحوم آقای ربانی و افراد دیگری هم بودند، اما در بعضی مسائل که من احساس ضرورت میکردم مستقیم دخالت میکردم مثل همان قضیه عوض کردن منزل که آنها میگفتند فلانی علیه ما کودتا کرده است.
کمیته های خودجوش برای حفاظت از انقلاب
س: این تشکیلات کمیته های انقلاب اسلامی که بعدا حفاظت شهرها را به عهده داشت چگونه شکل گرفت، آیا این همان تشکیلات کمیته استقبال از امام بود؟
ج: اینها قبل از اینکه امام به ایران بیاید به صورت خودجوش شروع شده بود و کاری به کمیته استقبال از امام نداشت، همان گونه که گفتم در بازگشت از پاریس