صفحه ۴۳۳

برود و امام به ایران بیاید، من گفتم یعنی بختیار استعفا می‎دهد ؟ بعضی ها گفتند نه، بعضی ها هم گفتند بله استعفا می‎دهد، در همین زمان مرحوم آقای بهشتی وارد شد و گفت بنا شد آقای بختیار به ملاقات امام بروند و امام به ایران بیایند، من گفتم: "یعنی آقای بختیار استعفا می‎دهد؟" ایشان گفتند:"نه صحبت استعفای بختیار نیست "، من گفتم:"پس امام ایشان را نمی پذیرند"،آقای بهشتی گفتند: "این چه حرفی است می‎زنید، خود امام پذیرفته اند شمامی گویید تا استعفا ندهد امام او را نمی پذیرند"،من گفتم: "امام سید جلال الدین تهرانی را تا استعفا نداد قبول نکردند، حالا چطور بختیار را بدون استعفا می‎پذیرند!" ایشان گفتند: "امام قبول کرده است "؛ بعد آقای ربانی شیرازی و آقای طاهری اصفهانی هم به کمک من در آمدند که بله امام بدون استعفای بختیار او را نمی پذیرد، آقای مطهری بینابین بودند، گفتم: "بالاخره تماس بگیرید ببینید امام چه می‎گویند چون آقای بختیار به پاریس برود و امام هم ایشان را نپذیرد اوضاع وخیم تر می‎شود"؛ بالاخره تلفنی با پاریس تماس گرفتیم، در آن وقت امام خودشان با تلفن صحبت نمی کردند،قاعده این بود که تلفنها را ضبط می‎کردند برای امام می‎گذاشتند بعد صحبتهای امام را ضبط می‎کردند و تلفنی برای ما می‎فرستادند؛ بختیار هم در همین اثنا برای ما تلفن کرد و با عصبا نیت به ما گفت: "شما دارید در کارها اخلال می‎کنید و کارها را به هم می‎زنید"، گو یا جریانات از همان جلسه به بختیار گزارش شده بود، من گفتم: "آقای بختیار امام این کار را قبول نمی کنند آخر من روحیات و اخلاق ایشان را می‎دانم من می‎خواهم کاری بکنم که جریانات خراب نشود، جلال الدین تهرانی را هم امام بدون استعفا نپذیرفت "، بختیار گفت: "شما دارید کارشکنی می‎کنید!"، گفتم: "ما چطور کارشکنی می‎کنیم ! من می‎خواهم کار به گونه ای باشد که با متانت مسائل حل شود، اگر شما آنجا بروی و ایشان شما را نپذیرد که بدتر است، شما را امام قبل از استعفا نمی پذیرند و اگر غیر از این به شما گفته اند اشتباه کرده اند".ظاهرا نظر بختیار و هواداران ایشان این بود که پستش باقی باشد و حکومت در اختیار ایشان باشد و امام به عنوان یک مرجع تقلید محترم جدای از حکومت و دولت وارد کشور شوند، البته بعضی می‎گویند آقای دکتر یزدی در پاریس با این مساله موافق بوده و پشت پرده می‎خواسته برنامه ها را به این سمت پیش ببرد ولی من از این امر بی اطلاعم ولی نظر امام را می‎دانستم، به هرحال

ناوبری کتاب