صفحه ۴۳۱

بگذاریم که به امام اجازه ورود به ایران را بدهد، ما اعلام کردیم که در اینجا می‎مانیم تا فرودگاهها باز شود و امام به ایران بیاید، این تحصن را به خاطر اهمیت دانشگاه در مسجد دانشگاه تهران گذاشتیم، جمعیت بسیار زیادی هم از آن استقبال کرد، سرهنگ عزیزالله رحیمی هم جزو کارگردانها بود، طبقات مختلف مردم در این تحصن شرکت کردند، مرحوم محمد هم در برگزاری آن نقش موثری داشت، در مسجد دانشگاه گاهی من صحبت می‎کردم، گاهی مرحوم آقای ربانی شیرازی صحبت می‎کرد و گاهی مرحوم آقای بهشتی، و به همین شکل علی التناوب افراد صحبت می‎کردند، در این جلسه مشاهیر علما از شهرستانهای مختلف شرکت کرده بودند، البته شخصیتهای سیاسی هم شرکت کرده بودند، از وکلای مجلس آن زمان هم بعضی ها شرکت کرده بودند، خبرنگارها هم آنجا جمع بودند با من و چند نفر از افراد دیگر از جمله آقای دکتر بهشتی در آنجا مصاحبه کردند، شاید حدود سیصد خبرنگار از خبرگزاریهای مختلف آنجا بودند و ما مسائل را با آنها مطرح می‎کردیم، به طور کلی کنترل از دست دولت بیرون رفته بود؛ آقای دکتر صالح خو از مترجمین بود، ایشان مدتی در صندوق بین المللی پول بود؛ آقای دکتر غلامعباس توسلی که مدتی وکیل مجلس و استاد دانشگاه بود نیز از مترجمین بود. غرض اینکه شخصیتهای مختلف در جریان کار شرکت داشتند و این حرکت در روحیه دانشگاهیان خیلی تاثیر خوبی داشت، در واقع یک نوع پیوند حوزه و دانشگاه محسوب می‎شد، در این مدت دسته های مختلف مردم از شهرستانها می‎آمدند، خیابانهای اطراف دانشگاه همیشه پر از جمعیت بود، یادم هست آقای شیخ علی تهرانی روی دوش مردم در دانشگاه تهران برای مردم سخنرانی می‎کرد؛ بعد گفتند خانمهای فاحشه خانه های تهران هم می‎خواهند تو به کنند و به انقلاب بپیوندند و صحبت شد که یک نفر برود برای آنها سخنرانی کند، بنا شد آقای حاج شیخ علی تهرانی برود برای آنها صحبت کند، آنها هم چادر سرشان کرده بودند و گریه و زاری می‎کردند و به انقلاب می‎پیوستند، من نمی دانم آیا کسی از آن صحنه ها فیلم هم گرفته است یا نه ؟

در همان ایام هم اعلامیه ای خطاب به برادران ارتشی نوشتم و در مورد جنایات شاه و لزوم پیوستن آنان به مردم نکاتی را یادآور شدم.

(پیوست شماره 51)

ناوبری کتاب