این نصیحت را به شما میکنم، با توجه به این که یک تعداد از افراد سازمان کمونیست شده اند و جوی که در جامعه علیه گروه و سازمان به وجود آمده برای مردم جاذبه ندارد، اگر به انقلاب عمومی ملت بپیوندید به نفع شماست ".
درهمان ایام یک بار هم آقای علی بابایی که در زندان قصر باهم بودیم تلفن کرده بود که میخواهم بیایم آنجا، بعد گفتند با یک نفر دیگر آمده - با آقای خلیل رضایی پدر رضاییها - گفتم: "نه خود ایشان تشریف بیاورند، ولی من با اعضای سازمان به عنوان سازمان نمی خواهم ملاقات داشته باشم "، با توجه به آن برخوردهای تندی که اعضای سازمان در زندان با ما و نیروهای مذهبی داشتند کلا دوست نداشتم با آنها ملاقات کنم، آقای علی بابایی هم گفته بود من تنها نمی آیم و برگشته بودند، تا در حیاط منزل آمده بودند ولی بعد از آنجا برگشتند و رفتند؛ یک روز هم ابوذر ورداسبی با آقای کبیریان آمده بودند که ملاقات کنند، من گفتم هر مطلبی دارند بنویسند بدهند؛ بالاخره شرایط جوری بود که من دوست نداشتم با آنها خصوصی ملاقات کنم، آنها از ملاقاتهایی که به نام سازمان و گروه خود انجام میدادند سوء استفاده میکردند و من به خاطر همین قضیه بود که اکراه داشتم. گاهی آنها با روحانیونی که مورد اعتماد مردم بودند دیدار میکردند، بعد آن را در نشریه خودشان منعکس میکردند و این افراد را به نحوی به خودشان میچسباندند؛ البته من آنان را از زندان میشناختم.
نامه امام خمینی به آیت الله طالقانی و اینجانب پس از آزادی از زندان
س: پس از آزادی حضرتعالی از زندان گو یا حضرت امام (ره) نامه ای برای شما نوشتند و از خدمات حضرتعالی در تحمل زجرها و زندانها تقدیر کردند، این نامه را چه وقت ایشان برای شما فرستادند؟
ج: این نامه الان موجود است، در آن زمان ایشان یک نامه برای من و یک نامه برای مرحوم آقای طالقانی فرستادند، این نامه ها را ایشان از پاریس فرستاده بودند چون ما در زندان بودیم که شنیدیم در اخبار گفتند آیت الله خمینی وارد پاریس شدند،حضرت امام خمینی (ره) در تاریخ 57/7/14 وارد پاریس شدند. من جواب نامه ایشان را هم در همان موقع فرستادم.