صفحه ۳۹۶

یک دفعه هم یادم هست که وقتی مامورین زندان آنجا بودند اینها اعتراض کردند و آنها مجبور شدند بیرون بروند. آن وقت ما همه چیز را به آنها می‎گفتیم، آقای هاشمی هم انگلیسی کمی بلد بود می‎گفت، من هم کمی انگلیسی بلد بودم می‎گفتم، ما می‎گفتیم ما را گرفتند بعد زدند و انواع شکنجه ها را شرح می‎دادیم، می‎گفتیم الان وضع زندان چگونه است، غذایش چه جوری است، ایراد می‎گیرند سخت می‎گیرند، ملاقات چه جوری است، همه اینها را می‎گفتیم.

س: آنها از جای شکنجه ها عکس هم می‎گرفتند؟

ج: عکس یادم نیست، اما یادداشت می‎کردند، همیشه دوسه نفر بودند یادداشت می‎کردند.

فاجعه هفده شهریور و اعلام روزه سیاسی

س: مساله روزه زندانیان چه بود و چه کسی آن را پیشنهاد کرد؟

ج: پس از اینکه قضیه هفده شهریور 1357 پیش آمد و تعدادی در میدان ژاله به شهادت رسیدند، ما در زندان می‎خواستیم در این ارتباط با ملت ایران ابراز همدردی کنیم، روی همین جهت اعلام کردیم که در این ارتباط سه روز روزه می‎گیریم و ثوابش را به روح شهدای هفده شهریور اهدا می‎کنیم و به همین جهت غذای آشپزخانه زندان را نمی گیریم، این روزه سیاسی به پیشنهاد من بود و سایر دوستان هم قبول کردند، کم کم این قضیه بخصوص غذا نگرفتن ما منعکس شد، کمونیستها در این جریان جا خورده بودند و ما در این قضیه خیلی با آنها بحث می‎کردیم. مجاهدین خلق اول این کار را مسخره می‎کردند و ابراز همدردی با شهدای هفده شهریور را قبول نداشتند اما بعد که دیدند این کار در بندها و زندانهای مختلف جا افتاد و خانواده ها از بیرون هم انتظار حرکتی از زندانیان را داشتند آنان برای اینکه از قافله عقب نمانند یک حرکت محدودی انجام دادند، گو یا آنها هم یک روز روزه گرفتند، بالاخره جریان روزه چیزی بود که در خارج از زندان انعکاس پیدا کرد؛ بعد یک سرهنگی آمد خیلی عصبانی که چرا

ناوبری کتاب