عباس مدرسی فر خیلی اصرار داشت که امروز غذا خورش بادمجان بوده و باید خورش بادمجان بیاوری، من گفتم حالا غذای بهتری برای شما درست کرده ام، من نمی خواستم علت قضیه را بگویم ولی او اصرار داشت که نخیر ما باید بفهمیم علتش چیست، خلاصه نزدیک بود که بر سر این مساله یک درگیری درست شود، او میخواست از این مساله یک استفاده سیاسی بکند.
بازتاب تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در زندان
س: تغییر ایدئولوژی سران مجاهدین خلق مثل وحید افراخته و خاموشی و شهادت مجید شریف واقفی به دست آنها چه بازتابی در زندان به ویژه در بند شما داشت ؟ آیا تصمیم اعلام جدایی شما از مارکسیستها در این ارتباط بود، و بفرمایید در آن زمان برخورد ساواک با این قضیه چگونه بود؟
ج: در اینجا لازم است یک نکته را تذکر دهم: در مبارزات سیاسی فعالیتهای فردی کمتر به نتیجه میرسد و لازم است نیروهای مختلف متراکم و متمرکز شوند و فعالیتها به صورت جمعی و تشکیلاتی انجام شود؛ و چنانچه فعالیتها بر اساس ایدئولوژی خاصی متکی باشد قهرا باید متخصصین آن ایدئولوژی بر آن تشکیلات نظارت کامل داشته باشند، وگرنه ممکن است تشکیلات از مسیر صحیح منحرف شود. سازمان مجاهدین خلق در ابتدا بر اساس اسلام و مذهب تشیع تشکیل یافت، ولی نه آنان به سراغ اهل علم و متخصصین مسائل اسلامی رفتند و نه اهل علم به آنان توجه کردند و قهرا کار به دست افراد فرصت طلب و ناوارد افتاد و به انحراف کشیده شد و بسیاری از نیروهای جوان و فعال کشور متاسفانه به هدر رفت. در اوین به جوانی برخورد کردم به نام "آخوندی " گفتم: "تو هم از خانواده علم هستی و هم -بر حسب آنچه از بچه های نجف آباد شنیدم - دم از قرآن و نهج البلاغه میزدی، حالا چرا یکدفعه مارکسیست شده ای ؟!" گفت: "ما صددرصد تابع سازمانیم و چون سازمان تصمیم به تغییر ایدئولوژی گرفت من هم قهرا پیروی کردم !".
بالاخره مساله تغییر ایدئولوژی مجاهدین خلق و کمونیست شدن بعضی از افراد