قبل از انقلاب در میان نیروهای سیاسی بازتاب زیادی داشت و هم بعد از پیروزی انقلاب خیلی مطرح بود و در بعضی کتابها و جزوات از آن سخن به میان آمده است؛ چنانچه درباره این اعلامیه، خاطره ای به یاد دارید بفرمایید؟
ج: البته اعلامیه نبود، این بیان یک فتوا یا به عبارت بهتریک تصمیم بود، در زندان اوین صحبت بود که در زندان قصر زندگی مذهبی ها و کمونیستها با هم مخلوط است، البته این بیشتر نظر مجاهدین بود که با مارکسیستها با هم باشند و با آنها هم غذا شوند؛ ما این کار آنها را محکوم میکردیم و میگفتیم باید نجاست و پاکی رعایت شود و حاضر نیستیم با آنها هم کاسه و هم غذا شویم، آنها مساله وحدت همه مبارزین را مطرح میکردند، ما میگفتیم وحدت به جای خود، اما ما باید در عین حال جنبه مذهبی خودمان را حفظ کنیم، کمونیستها از نجاسات قطعی نیز اجتناب نمی کردند؛ روی این جهت مجاهدین با ما مخالف شدند و ما را به اصطلاح بایکوت کردند، ما هم هفت نفر بودیم که این تصمیم را گرفته بودیم والااعلامیه ای در کار نبود، ما فقط میگفتیم نباید با کمونیستها هم کاسه و هم غذا شد -این در شرایطی بود که هر روز خبر میآمد تعدادی از سازمان مجاهدین مارکسیست شده اند- ولی مجاهدین سرو صدا کردند و به عنوان ارتجاع و... روی آن تبلیغات میکردند، و بالاخره این یک تصمیم خصوصی بود از طرف جمع ما برای رعایت پاکی و نجسی ولی مجاهدین آن را بهانه ای علیه ما تشخیص دادند و جوسازی کردند، وگرنه مطلب مهمی نبود.
س: این هفت نفر که این تصمیم را گرفتند چه کسانی بودند؟ اگر ممکن است جزئیات آن را بیشتر توضیح بفرمایید؛ گو یا در بندهای دیگر زندان این مساله به عنوان فتوای حضرتعالی مطرح میشد و در بیرون از زندان و بعد از انقلاب هم آن را یکی از اقدامات شما در مبارزه با انحراف به حساب میآوردند.
ج: این هفت نفر من و آقای طالقانی، آقای ربانی شیرازی، آقای مهدوی کنی، آقای انواری، آقای هاشمی و آقای لاهوتی بودیم؛ البته این تصمیم فقط در رابطه با کمونیستها بود که علاوه بر مساله نجاست کفار از نجاسات مثل ادرار هم خیلی پرهیز نمی کردند. آن وقت مجاهدین خلق هم که پاکی و نجسی را مسخره میکردند و با کمونیستها معاشرت میکردند ما میگفتیم مجاهدین خلق مسلمان هستند و باید از