صفحه ۳۷۶

جنسی نمی گویند باید یا چهار مرتبه اقرار کند یا چهار شاهد شهادت بدهند که "کالمیل فی المکحله " دیده اند، و اگر سه شاهد شهادت بدهند و چهارمی شهادت ندهد آن سه نفر باید حد قذف بخورند، حالا اینها چطور به این شکل اعدام می‎کنند؟" بالاخره این مساله مهمی است که طرف بگوید چون برف می‎آمد ما آنها را تیرباران کردیم ! خلاصه اعتراف گرفتن در زیر شکنجه و همراه با تهدید و ارعاب هم در رژیم گذشته رواج داشت و از خیلی ها به این وسیله اقرار گرفتند، و هم متاسفانه در این زمان وجود دارد؛ و این بر خلاف موازین شرعی و اسلامی است و اعترافی هم که در این شرایط گرفته می‎شود اعتبار شرعی ندارد.

س: حضرتعالی در ارتباط با شکنجه مطالبی را فرمودید، ولی این قضیه که معروف است با سیلی به گوش شما زدند و پرده گوشتان پاره شد را نفرمودید.

ج: بله، این قضیه زمانی اتفاق افتاد که سعیدی بازجو در زندان اوین برای بار آخر مرا بازجویی می‎کرد؛البته شنیدم اسم اصلی او " میرفخرایی " بود، او یک مدت رئیس ساواک شیراز بود، آدم خیلی چاقی بود و دستهای بزرگی داشت، خیلی هم بد دهن بود، این شخص وقتی داشت مرا بازجویی می‎کرد چندتا سیلی محکم توی گوش من زد، اولین سیلی را که زد یک صدای عجیبی در گوشم ایجاد شد، گفتم: آخ گوشم پاره شد! و او کلمه زشت و رکیکی را به کار برد، و همین سیلی سبب شد که پرده گوش چپم پاره شد و برای معالجه مدتی مرا بردند بیمارستان 501 ارتش و تا مدتها گرفتارش بودم، مرتب چرک می‎کرد و باید معالجه می‎کردم.

س: الان خوب شده است ؟

ج: ناراحتی آن خوب شده ولی چند وقت پیش که آزمایش کردند فقط شصت هفتاد درصد شنوایی داشت، الان هم شنوایی گوش چپم کمتر از گوش راستم است.

س: تشنجهایی که داشتید و حتی در این اواخر هم به آن مبتلا بودید از کجا ناشی شده بود؟

ج: تشنجهای من مربوط به اعصاب بود، وقتی سرما می‎خوردم یا مسائل

ناوبری کتاب