جنسی نمی گویند باید یا چهار مرتبه اقرار کند یا چهار شاهد شهادت بدهند که "کالمیل فی المکحله " دیده اند، و اگر سه شاهد شهادت بدهند و چهارمی شهادت ندهد آن سه نفر باید حد قذف بخورند، حالا اینها چطور به این شکل اعدام میکنند؟" بالاخره این مساله مهمی است که طرف بگوید چون برف میآمد ما آنها را تیرباران کردیم ! خلاصه اعتراف گرفتن در زیر شکنجه و همراه با تهدید و ارعاب هم در رژیم گذشته رواج داشت و از خیلی ها به این وسیله اقرار گرفتند، و هم متاسفانه در این زمان وجود دارد؛ و این بر خلاف موازین شرعی و اسلامی است و اعترافی هم که در این شرایط گرفته میشود اعتبار شرعی ندارد.
س: حضرتعالی در ارتباط با شکنجه مطالبی را فرمودید، ولی این قضیه که معروف است با سیلی به گوش شما زدند و پرده گوشتان پاره شد را نفرمودید.
ج: بله، این قضیه زمانی اتفاق افتاد که سعیدی بازجو در زندان اوین برای بار آخر مرا بازجویی میکرد؛البته شنیدم اسم اصلی او " میرفخرایی " بود، او یک مدت رئیس ساواک شیراز بود، آدم خیلی چاقی بود و دستهای بزرگی داشت، خیلی هم بد دهن بود، این شخص وقتی داشت مرا بازجویی میکرد چندتا سیلی محکم توی گوش من زد، اولین سیلی را که زد یک صدای عجیبی در گوشم ایجاد شد، گفتم: آخ گوشم پاره شد! و او کلمه زشت و رکیکی را به کار برد، و همین سیلی سبب شد که پرده گوش چپم پاره شد و برای معالجه مدتی مرا بردند بیمارستان 501 ارتش و تا مدتها گرفتارش بودم، مرتب چرک میکرد و باید معالجه میکردم.
س: الان خوب شده است ؟
ج: ناراحتی آن خوب شده ولی چند وقت پیش که آزمایش کردند فقط شصت هفتاد درصد شنوایی داشت، الان هم شنوایی گوش چپم کمتر از گوش راستم است.
س: تشنجهایی که داشتید و حتی در این اواخر هم به آن مبتلا بودید از کجا ناشی شده بود؟
ج: تشنجهای من مربوط به اعصاب بود، وقتی سرما میخوردم یا مسائل