شروع کرد با من صحبت کردن، شاید حدود دوساعت با من صحبت کرد، گفت: "آقای منتظری، کار اشتباهی شده ما همه کسانی را که در این جریان دست داشته اند توبیخ کرده ایم، اما کاری است که شده حالا دیگر چون کاشیها به اسم اعلیحضرت است صلاح نیست که این کاشیها را بکنیم، شما اجازه دهید این کاشیها به همین صورت باشد، هرچه خسارت به شما وارد شده است میدهیم ! تمام مخارج شما را ما میدهیم !" گفتم: "مساله خسارت نیست، اگر کار خلافی شده است باید اصلاح شود، بالاخره باید حق را به صاحبش برگردانید"؛ گفت: "آقای منتظری چند روز دیگر از زندان شما باقی مانده است ؟" گفتم: "بیست و شش یا بیست و هفت روز"، گفت: "پس اجازه دهید که ما شما را از همین جا بفرستیم بروید خانه، شما شخصیت بزرگوار و جلیل القدر درست نیست در زندان باشید"، گفتم: "نه، کسی که یک سال و نیم در زندان مانده این چند روز را هم میماند!" بالاخره صحبت به نتیجه ای نرسید و مرا برگرداندند به زندان قصر.
س: بالاخره کاشیها را عوض کردند یا نه ؟
ج: نه، کاشیها را عوض نکردند، و تا پیروزی انقلاب به همان صورت بود. من متن آن نامه را در دفترهایم در زندان داشتم ولی وقتی میخواستم از زندان بیرون بیایم بسیاری از نوشته های مرا گرفتند.
بازداشت در ارتباط با سرمایه گذاری آمریکا در ایران
س: گو یا حضرتعالی در ارتباط با سرمایه گذاری آمریکا در ایران و مخالفتهایی که در این زمینه صورت میگرفت برای چندمین بار از سوی رژیم شاه بازداشت شدید و هنگام شهادت مرحوم آیت الله سعیدی در زندان قزل قلعه بسر میبردید، اگر اطلاعاتی راجع به چگونگی و جزئیات این قضیه دارید بفرمایید.
ج: قضیه به این شکل بود که 35 نفر از سرمایه داران آمریکا بنا بود بیایند در ایران سرمایه گذاری کنند، در آن زمان اختناق در ایران خیلی شدید بود و آیت الله خمینی