صفحه ۳۵۷

در روزنامه های عراق دیدم که نوشته اند: " بخارایی، امانی، صفار هرندی و نیک نژاد را اعدام کردند"، معلوم شد آنها آیت الله حکیم را هم فریب داده بودند.حسنعلی منصور نخست وزیر به فتوای حضرت آیت الله میلانی در تاریخ اول بهمن 1343 توسط هیات موتلفه اسلامی هنگام ورود به مجلس شورای ملی کشته شد. محمد بخارایی، ضارب منصور پس از دستگیری در بازجوییهایش می‎گوید: "بازداشت یا اعدام یا تبعید یا شکنجه عده ای مشکلی را حل نمی کند، شما می‎خواهید با معلول مبارزه کنید. اسلام به مااین آگاهی را داده که باید باعلت مبارزه کرد و ماهم برای مبارزه با علت برخواستیم، شما علت کشته شدن منصور را دریابید، علت کشته شدن او تبعید آیت الله العظمی خمینی است. اگر مرا کشتید امثال من فراوانند، یقین بدانید تا ایشان به ایران باز نگردد آسایش نخواهید داشت ". رئیس دادگاه از او می‎پرسد، آیا عامل اصلی را منصور می‎دانستید؟ بخارائی می‎گوید: "عامل اصلی شاه بود و ما سه بار به دنبال او رفتیم و روی اسلحه مان نوشته شده که اولین کسی که باید کشته شود شاه است، ولی موفق نشدیم، ولی بعد از او آدمی رذلتر از این پیدا نمی شد که رهبر اسلامی یک ملت را تبعید کند و از تبعید دفاع کند". رئیس دادگاه سئوال می‎کند که چرابر خلاف قرارتان که باید تیراول رابه شکم و تیر دوم را به مغزش بزنید، به حنجره اش زدید؟ پاسخ داد: "من تیراول را به شکم او زدم، در مغزم خطور کرد که حنجره ای که به آیت الله العظمی خمینی توهین کرده باید دریده شود، این بود که تیر سوم را به مغزش زدم ". وقتی رئیس دادگاه می‎پرسد چه فتوائی برای قتل داشتی ؟ می‎گوید: "تنها سخنرانی آیت الله خمینی در روز چهارم آبان فتوایی بود برای فرد فرد ملت، برای هرکسی که از اسلام و ایمان و عقل برخوردار بود که این خائنین به سزای خیانتشان برسند". در نتیجه رای دادگاه اعدام چهارنفر و حبسهای سنگین برای دیگران بود که در تاریخ ‏1344/3/26 حکم اعدام انجام شد. رحمه الله علیهم اجمعین.

س: آیا افرادی از آنها با شما مربوط بودند؟

ج: من با آقای عسکراولادی از قبل مربوط بودم، در ارتباط با تهیه شهریه امام در تهران با ایشان تماس داشتیم، ایشان و مرحوم حاج مهدی عراقی و حاج صادق امانی از افراد موجه بازار تهران بودند، آقای هاشمی گو یا با آنها مربوط بود؛ اما در رابطه با این جریان من با آنها ارتباطی نداشتم. البته آنها در ارتباط با پخش اعلامیه ها هم در تهران نقش داشتند.

س: اثر و بازتاب حرکت آنها در حوزه علمیه قم چگونه بود؟

ج: در همان زمان که صحبت اعدام آنها بود در حوزه علمیه قم اقداماتی در جهت حمایت از آنها صورت می‎گرفت. مدرسین قم اعلامیه دادند شاید ما هم اعلامیه هایی را امضا کردیم، ولی من فکر می‎کردم که تماس و صحبت با آیت الله حکیم در این ارتباط موثر باشد که تماس گرفتیم ولی نتیجه ای حاصل نشد.

ناوبری کتاب