س: آیت الله سمنانی چه کسی بود؟
ج: ایشان در سمنان سکونت داشتند و به " حائری سمنانی " معروف بودند، آدم ملایی بود، فلسفه را هم خوانده بود و در فلسفه برخلاف دیگران اصاله الماهیتی بود؛ ایشان از کسانی بود که او را در زمان رضاخان به سمنان تبعید کرده بودند، ولی بعدا روابط آنها با حکومت خوب شده بود، یک وقت مریض شده بود علم برای او دکتر فرستاده بود و این زمینه خوش بینی او به حکومت شده بود، پسرش هم یک وقت در زمان آیت الله بروجردی فرماندار قم شد. خلاصه ایشان آدم ملایی بود و در آن منطقه یک وزنه محسوب میشد، با اینکه اول خودش تبعیدی بود ولی کم کم به دستگاه خوش بین شده بود و دولتیها هم زرنگی میکردند و به او احترام میگذاشتند و به حرفش ترتیب اثر میدادند، و روی همین برنامه ها تقریبا یک نقش واسط بین دولت و روحانیت را داشت و برای آزادی ما هم اقدام کرده بود، و از قراری که گفته شد مرحوم آیت الله حاج آقا رضا صدر به ایشان نامه نوشته بود که اقدام کند.
جریان حزب ملل اسلامی و جمعیت موتلفه اسلامی
س: قبل از اینکه به سایر مبارزات حضرتعالی بپردازیم دوتا جریان بوده که قبل از این حوادث پیش آمد: یکی جریان حزب ملل اسلامی که تشکیلات مسلحی بود و در جریانهای بعدی ایران نقش داشت، یکی هم جمعیتهای موتلفه اسلامی که همان گروه شهید بخارایی و دوستانش بودند که دستگیر شدند و چهارنفرشان اعدام شدند و حوزه هم حرکتهایی در این ارتباط داشت از جمله اعلامیه هایی نوشته بود به عنوان اعتراض به علم و هویدا و اعلامیه ای هم از شما هست که اسم شاه هم در آن آمده و به اعدام اینها اعتراض کرده اید و خواستار بازگشت آیت الله خمینی به ایران شده اید، اگر در این رابطه چیزی در خاطرتان هست بفرمایید.
ج: من این مسائل را یک مقدار فراموش کرده ام، حزب ملل برنامه مبارزه مسلحانه داشتند و پنجاه و پنج نفر بودند که قبل از ما بازداشت شده بودند و آن وقت که ما را