را فریب داده، در خانه را محکم به هم زده و آمده است بالا پشت در اطاق ایستاده ! تعجب است که آقای خوانساری هم این صحنه را دیدند ولی چیزی به او نگفتند، البته حمل به صحتش این است که او ترسیده ما بلایی به سر آقای خوانساری بیاوریم ! خلاصه آن روز ما خیلی جا خوردیم که این پیرمرد چطور کلاه سر همه ما گذاشت.
س: مرحوم آقای خوانساری کتابی فقهی دارند که در آنجا اجرای حدود و تعزیرات را در زمان غیبت مشروع نمی دانند، شما احساس نمی فرمایید که مواضع سیاسی ایشان هم ناشی از مبانی فقهیشان بوده است ؟
ج: البته راجع به مساله حدود و تعزیرات من به کتاب ایشان مراجعه نکرده ام. ولی در مبحث زکات از ایشان نقل کرده ام که ایشان ولایت فقیه را قبول ندارند، روی همین جهت عقیده شان این بود که باید دستگاه را نصیحت کرد ولی نباید با آنها درگیر شد؛ البته ایشان خیلی آدم ملایی بود، در مسائل فقهی دقیق بود و اصلا اهل هوی و هوس نبود، خداوند رحمتشان کند.آیت الله حاج سیداحمد خوانساری در بیست و هفتم ربیع الثانی سال 1405 ه. ق به رحمت ایزدی پیوستند و در حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شدند.
آزادی از زندان
س: آزادی شما از زندان به چه شکلی صورت پذیرفت ؟ و آیا آنها خواستار پیش شرطهایی بودند یا اینکه بدون قید و شرط و در اثر فشارهای خارج از زندان انجام میگرفت ؟
ج: آنان قبلا پیش شرطهایی داشتند از جمله اینکه فعلا به قم نروید، ولی ما قبول نکردیم؛ و آزادی ما هم معلوم شد موقت بوده است چون بعدا ما را محاکمه و محکوم کردند.
زمانی که میخواستند ما را آزاد کنند من و آقای ربانی را با اثاثیه مان در یک ماشین لوکس سوار کردند و بردند منزل آقای فلسفی تحویل دادند آقای فلسفی هم