صفحه ۳۴۰

شکنجه های طاقت فرسای ساواک به مرحوم محمد

س: آن روزها شایع بود که مرحوم شهید محمد (فرزند شما) را جلوی چشم حضرتعالی شکنجه کردند، آیا این صحت دارد؟

ج: البته جلوی چشم من نبود در اطاق بغلی بود که تنها یک در بین ما فاصله بود، از گوشه در او را می‎دیدم و صدای کتکها و سیلی هایی را که به او می‎زدند می‎شنیدم؛ و آنها عمدا این کار را می‎کردند که روحیه مرا خرد کنند.

س: غیر از سیلی شکنجه دیگری هم بود؟

ج: من صدای کتک و سیلی را می‎شنیدم، ولی خود محمد می‎گفت که من را روی بخاری برقی که سرخ شده بود نشاندند، من فریاد زدم: "یا امام زمان "، ولی ازغندی به امام زمان -نعوذ بالله - فحش داد، او می‎گفت: "من آیه "یا نار کونی بردا و سلاما" را قرائت کردم و احساس کردم که آتش مرا خیلی اذیت نمی کند و تحمل آن برایم آسان شد"؛ مرا زود بردند، لابد این کارها بعد از بردن من یا روز دیگری بوده است.

س: اکنون که مرحوم محمد به رحمت ایزدی پیوسته است اگر شما شکنجه های دیگری را به یاد دارید که بر سر ایشان آورده باشند بفرمایید.

ج: شکنجه ها مختلف بود، مثلا مدتی روی یک پا نگه داشتن، بی خوابی، شب بیداری (که شکنجه بسیار سختی است)، سیلی و کتک، سوزاندن و چیزهای دیگر؛ فقط در یک مورد چهارصد سیلی به او زده بودند که چشم و گوش او دچار مشکل شد.

صدور اعلامیه از زندان

س: شنیده شده که حضرتعالی با مرحوم آیت الله ربانی شیرازی از زندان نامه ای خطاب به مراجع تقلید و مجامع بین المللی در جهت اعتراض به ادامه تبعید امام منتشر ساختید، اگر از جزئیات این اطلاعیه مشترک چیزی یادتان هست بفرمایید.

ناوبری کتاب