شهید جاوید درست کرده بود و مرتب این طرف و آن طرف پخش میکرد.ازاسناد ساواک که پس از پیروزی انقلاب اسلامی منتشرشده مدارکی مبنی بر دست داشتن ساواک در دامن زدن به این اختلافات به دست آمده که نمونه هایی از آن در کتاب "فقیه عالیقدر" جلد 1 صفحات 132 تا 138 بیان شده است. جناب آقای دکتر فضل الله صلواتی از انقلابیون بنام اصفهان نیز نقل میکنند که درسالهای 51 تا 53 که در زندان ساواک اصفهان بوده اند، هر یک از طلبه ها و روحانیون را که دراین شهر دستگیر کرده و به زندان میآوردند در بازجویی از آنها از کتاب "شهیدجاوید" پرسش میکردند. یکی ازبازجوهای ساواک به نام "میرزاآقارضوی " از خودایشان کتباسئوال میکندکه آیاکتاب شهیدجاوید راخوانده ای ؟ آقای صلواتی میگوید مقدار زیادی ازآن راخوانده ام. مینویسد که نظرت رادرباره این کتاب بنویس ؟ ایشان مینویسد: "کتابی بوده تحقیقی وبیشتر در روندحاکمیت اسلامی و اینکه ارسال رسل و انزال کتب و قیام حضرت اباعبدالله (ع) برای حاکمیت اسلام واجرای عدالت است، چه با پیروزی و چه با شهادت،در هر صورت حضرت امام حسین (ع) هدفی والاو برتر و عالی داشته اند که دست به این حرکت انقلابی زده اند، همانکه فرموده اند: "ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر"ویا "انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی " واصلاح به هرصورتی ممکن است و نویسنده کتاب شهیدجاوید یک بعد آن را گرفته و کار عمیق کرده واین دلیل نفی کاردیگران نیست؛ و البته هیچ کتابی خالی از اشکال نیست و جزقرآن و حدیث، همه گفته ها و نوشته ها امکان خطا دارند، در هر صورت تاریخ اسلام احتیاج به مطالعه و تحقیق و کار بیشتری دارد". آقای بازجو وقتی نوشته را میخواند عصبانی میشود و همراه با فحش و ناسزا میگوید: "همه شماسنی و وهابی هستید، از خمینی تا منتظری و صالحی و شریعتی و امثال تو و هم طویله ای هایی که همراه تو در زندان هستند". آقای صلواتی از بازجو میپرسد: "آیاشماخودتان کتاب شهیدجاوید راخوانده اید؟" رضوی میگوید: "مگر من احمق هستم که امثال این مزخرفات را بخوانم، وقتم را صرف یک ترانه و یاآهنگ موسیقی شاد میکنم، ما فقط ماموریت داریم این کتاب راپیش علما ببریم و بگوییم که با نوشته شدن این کتابها اصل دین اصل تشیع از بین میرود، حسین (ع) را از دست مردم میگیرند، دستمالمان را از جیبمان درمی آوریم و اشکهای دروغیمان را پاک میکنیم، و یا بعضی از افراد ظاهرالصلاح راوادار میکنیم که نزد علما و منبریها بروند و آنها را تحریک کنند تا به جای حمایت از "خمینی " و طرفدارانش، به "شهید جاوید" و نویسنده و مقدمه نویس هایش توهین کنند، و الحمدلله هم موفق بوده ایم !".
آقای شیخ حسین لنکرانی خیلی تلاش داشت از من علیه کتاب شهید جاوید نوشته ای بگیرد، حتی یک بار در منزل آقای حاج سید صادق روحانی جلسه ای گرفته و کسی را فرستاده بود که مرا به آنجا ببرد و در آنجا نوشته ای از من بگیرد که من نرفتم.
س: آقای شیخ حسین لنکرانی که بود و با این کار چه هدفی را دنبال میکرد؟
ج: ایشان یک زمان از طرفداران آقای خمینی بود، در یک زمان که آیت الله خمینی در تابستان رفته بودند منزل آقای حاج آقا حسین رسولی در امامزاده قاسم، در