صفحه ۳۰۵

شهید جاوید درست کرده بود و مرتب این طرف و آن طرف پخش می‎کرد.ازاسناد ساواک که پس از پیروزی انقلاب اسلامی منتشرشده مدارکی مبنی بر دست داشتن ساواک در دامن زدن به این اختلافات به دست آمده که نمونه هایی از آن در کتاب "فقیه عالیقدر" جلد 1 صفحات 132 تا 138 بیان شده است. جناب آقای دکتر فضل الله صلواتی از انقلابیون بنام اصفهان نیز نقل می‎کنند که درسالهای 51 تا 53 که در زندان ساواک اصفهان بوده اند، هر یک از طلبه ها و روحانیون را که دراین شهر دستگیر کرده و به زندان می‎آوردند در بازجویی از آنها از کتاب "شهیدجاوید" پرسش می‎کردند. یکی ازبازجوهای ساواک به نام "میرزاآقارضوی " از خودایشان کتباسئوال می‎کندکه آیاکتاب شهیدجاوید راخوانده ای ؟ آقای صلواتی می‎گوید مقدار زیادی ازآن راخوانده ام. می‎نویسد که نظرت رادرباره این کتاب بنویس ؟ ایشان می‎نویسد: "کتابی بوده تحقیقی وبیشتر در روندحاکمیت اسلامی و اینکه ارسال رسل و انزال کتب و قیام حضرت اباعبدالله (ع) برای حاکمیت اسلام واجرای عدالت است، چه با پیروزی و چه با شهادت،در هر صورت حضرت امام حسین (ع) هدفی والاو برتر و عالی داشته اند که دست به این حرکت انقلابی زده اند، همانکه فرموده اند: "ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر"ویا "انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی " واصلاح به هرصورتی ممکن است و نویسنده کتاب شهیدجاوید یک بعد آن را گرفته و کار عمیق کرده واین دلیل نفی کاردیگران نیست؛ و البته هیچ کتابی خالی از اشکال نیست و جزقرآن و حدیث، همه گفته ها و نوشته ها امکان خطا دارند، در هر صورت تاریخ اسلام احتیاج به مطالعه و تحقیق و کار بیشتری دارد". آقای بازجو وقتی نوشته را می‎خواند عصبانی می‎شود و همراه با فحش و ناسزا می‎گوید: "همه شماسنی و وهابی هستید، از خمینی تا منتظری و صالحی و شریعتی و امثال تو و هم طویله ای هایی که همراه تو در زندان هستند". آقای صلواتی از بازجو می‎پرسد: "آیاشماخودتان کتاب شهیدجاوید راخوانده اید؟" رضوی می‎گوید: "مگر من احمق هستم که امثال این مزخرفات را بخوانم، وقتم را صرف یک ترانه و یاآهنگ موسیقی شاد می‎کنم، ما فقط ماموریت داریم این کتاب راپیش علما ببریم و بگوییم که با نوشته شدن این کتابها اصل دین اصل تشیع از بین می‎رود، حسین (ع) را از دست مردم می‎گیرند، دستمالمان را از جیبمان درمی آوریم و اشکهای دروغیمان را پاک می‎کنیم، و یا بعضی از افراد ظاهرالصلاح راوادار می‎کنیم که نزد علما و منبریها بروند و آنها را تحریک کنند تا به جای حمایت از "خمینی " و طرفدارانش، به "شهید جاوید" و نویسنده و مقدمه نویس هایش توهین کنند، و الحمدلله هم موفق بوده ایم !".

آقای شیخ حسین لنکرانی خیلی تلاش داشت از من علیه کتاب شهید جاوید نوشته ای بگیرد، حتی یک بار در منزل آقای حاج سید صادق روحانی جلسه ای گرفته و کسی را فرستاده بود که مرا به آنجا ببرد و در آنجا نوشته ای از من بگیرد که من نرفتم.

س: آقای شیخ حسین لنکرانی که بود و با این کار چه هدفی را دنبال می‎کرد؟

ج: ایشان یک زمان از طرفداران آقای خمینی بود، در یک زمان که آیت الله خمینی در تابستان رفته بودند منزل آقای حاج آقا حسین رسولی در امامزاده قاسم، در

ناوبری کتاب