احضار به مشهد و بازداشت سه روزه
س: این نامه هنگامی که منتشر شد چه عکس العملی را به دنبال داشت ؟
ج: این نامه را فرستادم نجف آباد تکثیر کردند و به جاهای مختلف فرستادند، در جاهای دیگر از جمله تهران و مشهد هم تکثیر و پخش شده بود. در همین رابطه از ساواک مشهد مرا احضار کردند، یعنی آمدند مرا گرفتند بردند در شهربانی مشهد، بعد از آنجا بردند به ساواک، در آنجا شخصی به نام " دبیری " از من بازجویی کرد، گفت: "شما چطور شد که تبعید شدید؟" گفتم: "از شما باید پرسید!"، گفت: "شما در آنجا نماز جمعه خوانده اید؟" گفتم: " نماز جمعه حکم اسلام است بنا نیست حالا که من تبعید هستم نماز جمعه نخوانم "؛ گفت: "شما از آنجا اعلامیه ای داده اید؟" گفتم: " اعلامیه نبوده یک نامه ای است که برای بعضی افراد نوشته ام و برای آنها فرستاده ام "، گفت: "چه کسی آن را تکثیر کرده ؟" گفتم: "من نمی دانم کی آن را تکثیر کرده "، گفت: "به چه کسی این نامه را دادی برد؟" گفتم: "افراد مختلف به دیدن من میآمدند میگفتم مثلا شما که به مشهد میروید این نامه را بدهید به آیت الله میلانی "، گفت: "اسم آن اشخاص چه بود؟" گفتم: "شما خودتان میدانید که هر روز بیش از پنجاه شصت نفر به دیدن من میآیند بالاخره یکی از اینها بوده شما چه کار به اسم اشخاص دارید! این نامه را من نوشته ام، میخواسته ام از اختلافات داخلی جلوگیری بکنم، در آن مسائلی را تذکر داده ام، نصیحت کرده ام، من وظیفه خودم میدانسته ام این نامه را بنویسم و بعضی افراد از این نامه خوششان آمده آن را تکثیر کرده اند، تکثیر آن چه ربطی به من دارد".
بالاخره ساواک خیلی از این نامه ناراحت بود، چون نقشه و برنامه های آنها را که میخواستند بین روحانیت اختلاف بیندازند و طرفداران انقلاب را بدنام و منزوی کنند خنثی میکرد.