خواهشمند است دستور فرمایید به منظور تضعیف نامبرده بالا به نحو غیر محسوس بین روحانیون شایع نمایند مشارالیه با ساواک رابطه و همکاری دارد، و به همین جهت پس از دستگیری بلافاصله آزاد و به نجف آباد عزیمت کرده است. نتیجه اقدامات را اعلام دارند.
(اسناد دیگر در این زمینه در کتاب فقیه عالیقدر، جلد اول، از صفحه 140 تا 149 آمده است)
تلاش ساواک برای اصلی جلوه دادن مسائل فرعی
یکی دیگر از برنامه هایی که در آن زمان ساواک داشت این بود که ذهن و فکر مردم را مشغول کند و مسائل کوچک را بزرگ جلوه بدهد، مثلا یک وقت به طور گسترده در جامعه مطرح شد که بعثی ها در عراق حرم امیرالمومنین (ع) را خراب کرده اند! حال اصل قضیه این بود که در آنجا یک سنگی قرار داشت که روی آن نوشته شده بود که برای ساختمان فلان جا شاه ایران فلان کمک را کرده است و بعثی ها این سنگ را تراشیده بودند، در همه جای ایران در این رابطه یک موجی درست شده بود، در اصفهان هم در مسجد شاه جلسه مفصلی گرفته بودند و همه علما را دعوت کرده بودند، در تهران هم آقای فلسفی منبر رفت و بالاخره خیلی معرکه گرفته بودند که حرم امیرالمومنین (ع) را خراب کرده اند. در همین جریان بود که یک روز سرهنگی آمد پیش من و گفت: "من سرهنگ نوربخش هستم از تهران از طرف تیمسار مقدم آمده ام ایشان سلام رساند و گفت: این بعثی ها مرقد مطهر امیرالمومنین (ع) را خراب کرده اند، شما هم اگر عکس العملی نشان بدهید خیلی بجاست، بالاخره اینها حکومت ظالمی هستند و شیعیان را در عراق اذیت میکنند و..."، و شروع کرد راجع به این قضیه صحبت کردن؛ من از جاهای دیگر شنیده بودم که قضیه تراشیدن سنگ است و خراب کردن در کار نبوده است، برای همین در جواب او گفتم: "خیلی ناراحت نباش مساله مهمی نبوده، دو سه خط روی یک سنگ را تراشیده اند، آنها جرات نمی کنند حرم امیرالمومنین (ع) را خراب کنند، این چه حرفهایی است که شما میزنید"، بعد که دید از این قضیه نتیجه ای نگرفت گفت: "آقای مهندس سجادی به نجف آباد نمی آیند؟"، -مهندس سجادی از مبلغین انجمن حجتیه و تشکیلات مبارزه با بهائیت بود- گفتم: "گاه گاهی میآیند و سخنرانی میکنند ولی من خدمتشان نرسیده ام "، گفت: "اینها کارشان کار اساسی است با بهاییها مبارزه میکنند"، گفتم: "بر فرض که اینها کارشان اساسی باشد شما این را نگویید چون شما که میگویید آنها را خراب میکنید! " البته من نمی خواهم بگویم آنها وابسته بودند ولی در آن شرایط کارهای آنها به یک شکلی بود که دولتیها بدشان نمی آمد نیروهای فعال جامعه در آن