صفحه ۲۸۵

را به عربی می‎خواند و مردم متوجه مضمون آن نمی شدند، آقای غروی هم می‎رفت خارج از شهر نماز جمعه می‎خواند و یک قشر و افراد خاصی در نماز جمعه او شرکت می‎کردند؛ اما من خطبه ها را مفصل می‎خواندم و مسائل روز را مطرح می‎کردم و فقط جملات: "الحمدلله والصلاه علی رسول الله، عباد الله اتقوا الله " را برای رعایت احتیاط به عربی می‎گفتم.

تشکیل نماز جمعه با تحریک ساواک برای مقابله با نماز جمعه

س: در ایام اقامت اجباری شما در نجف آباد که شما در آنجا نماز جمعه برگزار کردید و نماز جمعه شما مورد استقبال مردم قرار گرفت چنانکه شنیده شده ظاهرا ساواک بعضی از روحانیون را مستقیم یا غیر مستقیم تشویق کرد که در مقابل نماز جمعه شما نماز جمعه درست کنند، جزئیات این قضیه چه بود و آن شخص که بود؟ مشروح آن را بیان فرمایید.

ج: من یادم نیست که نماز جمعه خوانده شد یا نه، اما اعلام کردند و بنا شد بخوانند؛ یک سید بود که حالا فوت شده است و ایشان قبلا از شاگردان من بودند، ایشان را تحریک کرده بودند که به عنوان مبارزه با "شهید جاوید" در مقابل نماز جمعه من نماز جمعه شروع کند؛ اتفاقا یک روز آمد خانه من با لحنی خیلی تند و تهدید آمیز که: "من با شیخ نعمت -آقای حاج شیخ نعمت الله صالحی - که آبروی اسلام را برده مبارزه می‎کنم و تو الان باید از او تبری بجویی، باید یک چیزی علیه او بنویسی !" خیلی تهدید آمیز و از موضع بالا، گفتم: "من چیزی علیه او نمی نویسم ". بعد همین شخص درس خارج شروع کرد، از طرف آیت الله گلپایگانی هم شهریه می‎گرفت و به بعضی طلبه ها می‎داد، به ایشان گفته بودند که طلبه های نجف آباد وضعشان خوب نیست و یک شهریه ای درست کرده بودند چهارتا طلبه را دور خودش جمع کرده بود به عنوان درس خارج، بعد هم صحبت این شده بود که ایشان در مسجد بازار نماز جمعه بخواند. مرحوم حاج سید ابراهیم ابطحی به من گفت بله بناست نماز جمعه بخواند، دیگر من یادم نیست که خواند یا نه، مثل اینکه نخواند فقط تهدید و صحبتش بود که ایشان بیاید

ناوبری کتاب